نقل دهن

- نیگا کن، عجب هوای گهی ایه، هیچی معلوم نیست.
- ببین، حواستو جمع کن، داری سیاه نمایی می کنیا.
زمان جنگ رادیو عراق یه شعار باحال می داد:
مرگ بر سه ملا، صادق خره [خلخالی]، گربه نره، روح الله.
.
منتظری آدم خوبی بود، و فوتش هم نمونه خیلی خوبی برای مرده پرستی ایرانی هاست.
یاد بگیریم قدر آدم ها رو تا زنده هستن بدونیم، نه اینکه وقتی مردن.
یعنی چی به منتظری بگیم امام؟ منتظری اگه می خواست بهش بگن امام که وضعش این نمی شد. مملکت یه دونه امام داشت، واسه هفت پشتش بسه.
فال گرفتم. نوشته بود: اگر با کسی درگیر هستی عاقبت پیروز می شوید. مچاله اش کردم و تو دلم گفتم من با خودم درگیرم، چه طوری میشه تو همچین درگیری ای برنده بشم. در هر صورت نتیجه این درگیری باخته. شاید حتی از باخت هم بدتر باشه. یاد یارو افتادم که با خودش کشتی می گیره، سوم میشه.

هوای ناباب

تازه برف گرفته بود. از چهار ولیعصر به سمت بالا حرکت می کردم، دم دکه 4-5 نفری واستاده بودن سیگار می کشیدن، تو دلم بهشون فحش دادم و گفتم "خب بچه مردم می بینه دلش می خواد." چندتا فحشم به خودم دادم که بی خیال شو، ضررش بیشتر از حالشه، بری خونه بودی گندش میاد و ... . یه خرده بالاتر رفتم 2-3 مغازه دار دیدم که اومده بودن بیرون داشتن سیگار می کشیدن. دیگه طاقت نیوردم.

بس که خریم

ابتدایی بودم چیزی نمی خواستم، چیزی نمی فهمیدم که چیزی بخوام. راهنمایی می خواستم سه چهر نفر از هم مدرسه ای هام رو با هفت تیر یا کلت بکشم، دبیرستان بودم می خواستم نصف معلم ها و بچه ها رو با کلاش بکشم، اوایل دانشگاه می خواستم، هفتاد هشتاد درصد دانشگاه رو با دانشجو ها و استاداش بفرستم هوا. الان هنوزم چیز خاصی نمی فهمم، ولی می خوام ایران رو بمب بارون هسته ای کنم.

ورود ممنوع

ریدم به این شانس ...، نشد من یه بار برم حمام و در آرامش مشغول اصلاح سر و صورت بشم، بعد یکی نیاد بکوبه به در. مثلا با مشت می کوبن به در و می پرسن "کی از حمام میای بیرون؟". دیشب موقعی که ماشین دستم بود، مامانم اومد درو باز کنه که متوجه شد در قفله، منم متوجه شدم مقادیری از خط ریشم نیست. اولش با خودم گفتم کی گفته خط ریش باید متقارن باشه، بعد گفتم مگه خری هم پیدا میشه که نگه خط ریش باید متقارن باشه؟ خلاصه بالاجبار و بعدش هم بالاختیار ریدم به سر خودم. الان انتهای خط ریشم تقریبا در امتداد خط گذرنده از چشمامه. از دیشب تا حالا دارم با خودم کلنجار میرم که برم از ته تیغ بندازم و خودمو خلاص کنم.

فی الکل

صب ساعت هفت و نیم من داشتم سگ می لرزیدم، پیر مرده با یه تی شرت اومده بود نونوایی نون بخره. خواستم برم جلو ازش بپرسم تو انداختی بالا یا من؟
افغانی ایه شلوار پارچه ای سبز روشن پوشیده بود با پیرن بنفش با کت نقره ای براق، موهاشم بور بود، خم شد جلوی تاکسی و پرسید: میترو می رَ؟

اصلاحات عرضی

آقا به جای شعار "بسیجی واقعی، همت بود و باکری" از شعار "بسیجی واقعی، همت اِ و باکری" استفاده کنید که معنیش بشه: بسیجی واقعی بسیجی مرده است.

وکلیم را شستم

حالا من اسم نمی برم، ولی خودتون کلاتون رو قاضی کنین، می بینید یه سری وبلاگ هستن که مثل سونی می مونن، به نوعی دارن فقط نون ِ برَند ِ شون رو می خورن.
آااا..ی گریه کنین مسلمونون گریه کنین ثوابه /همون شب اول قبر که موقع جوابه / هم روز محشر که حساب ُ کتابه / ثواب ِ این گریه بی حسابه
.
شهر قصه

الگوی مصرف

گودر یه گزینه hate یا dislike لازم داره.
اصلا مهم نیست که تو چی می گی، مهم اینه که من به این اصل رسیدم که تو این دنیا فقط حرومزاده ها راست می گن.
.
من تمام تلاشم رو می کنم که بچه ام راستگو بشه.

بتون چه

دیروز رفتیم زیر زمین خونه مادر بزرگم. تازه چند هفته است مستاجرش بلند شده. ته زیر زمین یه پناهگاه ِ بازمانده ی زمان جنگه. یه فضای 1.5*3*1 متری که دیواره ها و سقف بتونی اش نیم متر ضخامت دارن، واسه همین بی خیال خراب کردنش شدن.
رفتیم تو پناهگاه، خواهرم گفت: "یادش به خیر، موقع موشک باران می چپیدیم این تو، بعد یهو یکی از بچه ها می گوزید، یا می چسید، دهن همه صاف می شد. مجبور بودیم یه رب نیم ساعت تحمل کنیم."
خدا رو شکر که اقلا "هیچی، سلامتی" هست، تا مردم در جواب "چه خبر؟" یه چیزی واسه گفتن داشته باشن.

آرامکده فکر

رنگ در و دیوار توالت های دانشگاه یادم رفته. هرکی از راه رسیده، یه بیانیه ای علیه حکومت و عواملش نوشته.

جنگ تحلیلی

شهردار تهران ضمن تحلیل مقام شهیدان گفت: اگر تلاش های شهیدان نبود، معلوم نبود ما الان کجا زندگی می کنیم.
وی در ادامه، از تسهیل شرایط نامگذاری کوچه ها به اسم شهیدان گمنام خبر داد.

خبر گان

خبر ِ کان ِ تان...

کرامت نفسانی

در معجزات شیخ ما آورده اند که در حضور چفتاد ملیون بیننده یک پا این طرف گذاشت، اون یکی پا رو اون طرف، سر بالا بر خود رید.

عوارض جانبی

ای خا.یه به دست تو اسیرم/ بنموده ای از جماع سیرم
دستم نشود به تخم کـَس بند / تا باد ِ تو کرده دست گیرم
چندان نشوی تو خوب تا من/از حسرت ک.ون و کس بمیرم
تا حضرت مستطاب ِ عالی / کوچک بشوید، بنده پیرم
زین پس ز جماع رخ نتابم / خوب ار نشدی، نشو به کی.رم

ایرج میرزا
چقدر می گیری پست هامو شِر کنی؟

تو الت فرنگی

می گن: جایی هست که هر رنگی معنای خودشو داره، جز "رنگ جماعت" که کلا تعریف نشده. جایی که ننگ با رنگ پاک نمی شه.

شهر غصّه

تخم چپ و راست دعوایشان می شود. شکایت را نزد آلت عظمی می برند. رای او از قبل مشخص است. آن دوران که اشک منی از دیده اش فرو ریخت و گفت چنین منی وابسته به هر دو تخم چپ و راست است، گذشته. عده ای خود را پشم می کنند و در صدد دفاع از تخم چپ بر می آیند. (می خواهند برای همه "به تخم چپم" هایی که گفته اند، از او قدردانی کنند.) آلت عظمی شاید به خاطر اینکه رویای دخول در ذهن می پروراند، و یا شاید به خاطر دفع مزاحمت، دستور به زدن پشم ها می دهد.
تخم چپ و راست سر جای خود و زیر سایه ی آلت عظمی، در پس زمینه ای سفید و زیبا، بدون دانه ای پشم، باقی می مانند.
.
شدن یا نشدن، مساله این است.
بزرگراه محمدعلی فراجناح

ملک اوت

اوّلای ماه، اذان دیرتر بود، موقع افطار می زدیم کانال 4 اخبار می دیدیم، الان چی؟ بهترین برنامه مگارم شیرازی یه.
و این معاملتی است که در ِ دهان همگان می خوابد.
نه گانه موسوی
کاری از محسن مخملباف

فراگیر انقلاب نور

خلایق سه دسته اند:
دیوث ها، دیوث ترها و دیوث ترین ها.
.
ایده ی دسته بندی دزدیه.
یکی از معروف ترین داستان هایی که واسه آموزش برنامه ریزی و مدیریت استفاده میشه، اینه:
یه نفر با که تازه مدرک مدیریت اش رو گرفته بوده میره یه جا واسه استخدام. موقع مصاحبه بهش میگن پاشو برو روی اون تخته یا وایت برد یه جمله بنویس که کلش رو پر کنه، هر جمله ای که دوست داری بنویس.
یارو گند میزنه، چون هرچی به آخر خط نزدیک تر میشه، کلمه ها رو کوچیک تر می نویسه.
حالا این وزرا هم همین طورین. من دیروز 2 دیقه آخر حرف زدن متکی رو دیدم. اول اینکه خیلی ضایع است که یه وزیر نتونه متن سخن رانیش رو مطابق با زمانی که بهش دادن آماده بکنه. از اون ضایع تر اینه که دو دیقه آخر بگی ما فلان کردیم، و فلان کار ما اصلا در ایران بی سابقه است، ولی وقت نمی شه توضیح بدم. خب این آدم داره داد میزنه مدیریت که هیچ، فرق بین اهمیت دو تا موضوع رو هم نمی فهمه.

پنیس ایلین

واسه زدن پنی سیلین رفته بودم درمونگاه. یه پسر بچه هم با مادرش اونجا بود. همه چیز عادی بود، تا اینکه آمپول زنه سوزن رو وارد دست بچه کرد، و بچه شروع کرد به عر زدن و تکون دادن دستش. آمپول زنه در کمال خونسردی گفت اگر تکون بخوری دستت از آرنج قطع میشه ها، بچه. پسره خفه شد، فکر کنم سکته زد.
می کنم، می کنم، هرکه برادرم کرد.

آخوندها لایق اند

تف تو روح ملتی که از تاریخ خودش خبر نداره.
.
جزای این عدم آگاهی همون پاره شدن ماتحت ملته، یه جوری که از دهن مون بزنه بیرون و عبرتی بشیم برای آیندگان.

ارواحت

دیروز ساعت 4، تو اون گرما رفتم دم لادن زولبیا بامیه بخرم، و با یک زنجیر انسانی روبرو شدم که هی تو خیابون پیچیده بود. مطمئنم که 5% شون هم روزه دار نبودن، شترم تو اون گرما تو صف وای نمی ایسته، چه برسه به آدم روزه دار.

درخواست

همون جوری که دم اذون صب، تیلیویزیون هی میگه چند دیقه به اذون مونده، واسه اذون مغرب هم از ساعت 6 به بعد هر ده دیقه اعلام کنه چند دیقه مونده به اذون.

امرد

این مردک (مرد کوتوله) همجنس باز نیست پس چیه؟ وزیر زن هم گذاشته تو کابینه واسه رد گم کنی.
.
ان: آقای باقری‌ لنکرانی مثل هلو می‌ماند آدم می‌خواهد ایشان را بخورد.

... به دین تون

ماه رمضون قاعده اش اینه که آدم باید کمتر بخوره (چه گه چه غذا) واسه همین باید مواد غذایی نسبت به حالت عادی مشتری کمتری داشته باشه و ارزون تر بشه، ولی تو ایران کاملا برعکسه، تازه دولت کوپن هم میده که یه وقت مردم بهشون فشار نیاد.

اغ ته شاش

یکی از نمونه های تخریب اموال عمومی، گا.ئیدن مادر ولی فقیه می باشد.
امروز سوار یه پراید اسپرت شدم، یارو به جای چراغ سقفی معمولی پراید، یه چیزی شبیه به لوستر یا چلچراغ نصب کرده بود.
خیلی ضایع است آدم فامیلی اش "عبدالله زاده" باشه.

چاره ای نیست

از یه آدم یه دست، فقط میشه یه دستی خورد.

شعر

اسمش رو نمی دونم، شانسی وقتی داشتم فایل های قدیمی روی کامپیوتر رو چک می کردم، چشمم خورد به این:

بیگانه وار آمد و کم کم اصیل شد
موسی اسیرجذبه ی دریای نیل شد
گرگی لباس سگ به تنش کرد وباغرور
اینبار جای گله نگهبان ایل شد
هر نوحه خوان یخزده در کنج دخمه ها
وقتی تبر رسید به دستش خلیل شد
هر کس که ریشه داشت به قلبش گلوله خورد
با رکعتی نماز کسی جبرئیل شد
ترس خدا... تجسم مردن ... عذاب قبر
احساس پر شکوه شجاعت علیل شد
ذهنیت تمدن چندین هزار سال...
درگیر ذکر و آیه ونذر و دخیل شد...
دستی که روز درد به من اِن یکاد داد
یک شب تمام زندگیم را به باد داد

کیوان براهنگ
اگه نیچه یه بار گذرش به بازداشت گاه های ایران می افتاد، فکر گفتن "هر چی منو نکشه، قوی ترم می کنه." به ذهنش خطور نمی کرد.
همین طوری پیش بره، خلبانای ایرانی، رکورد خلبان های ژاپنی در جنگ جهانی رو می شکونن، فقط به جای فانتوم با هواپیمای مسافربری این کار رو می کنن که نشون دهنده مهارت بالای اوناست.
.
من جای اوباما باشم، دستور میدم ناو های آمریکا از خلیج فارس خارج بشن، واقعا خطرناکه.

خراب شد

پریشب چند تا جوون جمع شده بودن داشتن دعوا می کردن، رفیقاشون هم دور و برشون بودن، در کل حدود 13-14 نفر می شدن. من یاد دعواهای ابتدایی افتادم، چون هیچ کدوم نمی زدن، و دوستاشون هم مثلا سعی می کردن جدا کنن. خواستم داد بزنم: "دعوا دعوا دعوا سر یک کیلو مربا" ولی ترسیدم، گفتم یهو خر میشن، همه با هم می ریزن سر من بدبخت. الان مثل سگ پشیمونم، باید می گفتم، اون وقت چه منو می زدن چه نمی زدن، می شد یه خاطره خوب.

این تن بمیرد

آدم ها معمولا موقع خوندن دقت شون بیشتره تا موقع شنیدن، ولی هیچ آدم عاقلی نامه خامنه ای رو با دقت نمی خونه. اخبار که نامه اش رو خوند تازه دقت کردم، مردک گفته: "انتصاب جناب آقای اسفندیار رحیم‌مشایی به معاونت رییس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالی و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگی میان علاقمندان به شماست." هیچ حرفی از مردم و کشور نزده.

الو من جوجو ام

- ضایعا، نکردن واسه نماز کفش هاشونو در بیارن؟
- ببین جوجه گلابی، اگه تو عمرت 4 تا فیلم مستند از جنگ دیده بودی، می دونستی که در شرایط جنگ میشه هر طوری نماز خوند، حتی میشه سوار بر یابویی مثل تو هم نماز خوند، کفش به پا داشتن که چیزی نیست. اگه 4 تا کلیپ موبایل دیده بودی می دونستی که الان کشور یه ماهه تو جنگ داخلیه و وسط نماز هم امکان باتوم خوردن، تیر خوردن، ک.یر خوردن و ... هست.

شعر

برادر ارزشی/ کو.نی، چقدر کس کشی؟

اولی

واقعا ملت نشون دادند که نماز اولی هستند. بابا وقتی خامنه ای میاد نماز جمعه، فاصله بین صفوف 3 متره، فاصله بین آدم های توی صف هم 1 متره. اون وقت امروز ملت تو هم می لولیدند. فاصله بین صف ها نهایتا یک متر بود، آرنج بغل دستی ها هم تو کلیه همدیگه.
تقریبا 70% فامیل ما، موبایل شون یک طرفه شده.

کار اساسی بکن

موسوی بره جبهه سیاسی تشکیل بده، دفاع مقدس سیاسی بکنه، جنگ سیاسی بهش تحمیل بشه، گروه پارتیزانی سیاسی بسازه، سنگر بندی سیاسی بکنه، یا هر کار دیگه ای که می خواد، بکنه، من یکی دیگه رای نمی دم. تو هیچ گروه مزخرفی هم عضو نمی شم (همو طور که تا حالا نشدم). عضویت در هر جمعی محدودیت در پی داره و من ناخواسته در بدترین نوعش یعنی در جامعه اسلامی ولایت مدار عضو هستم، همین واسه هفتاد پشتم سوزش در پی خواهد داشت. مردم ایران نیازی به رهبر و مدیر و چوپون ندارند. یه جو خا.یه می خوان و یه گونی جو شرافت.
.
چو ذات ک.س کشت را دریدی/ از بند آخوندان بیرون پریدی

زرشک

یه بسیجی ادعای رزمندگی می کنه.
-خوب کجا بودی؟
-خط مقدم، زرشک پاک می کردم.
-تو آشپزخونه کار می کردی؟
-نه، اون تابلویی که روش نوشته بود "تا کربلا راهی نیست" منافق ها پایینش می نوشتن "زرشک"، من می رفتم پاک می کردم.
.
خلاصه این جماعت چه رزمنده هاشون که جنگ دیدن چه جوجه هاشون مثل هم هستن.
کُرّه ما، از خریّت اش دم نداشت.
ان کف.

تو راست میگی

خبر گذاری فارس در بخش سرویس مجازی یه مطلب از یه وبلاگ زده که که ادعا کرده ستاد های موسوی بر اساس شهوت تشکیل شده بود و گفته که از دختر ها و پسرهای جوون استفاده ابزاری می شده برای جذب سایر جوون ها.
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8804140278
من باهاش موافقم، بر اساس شهوت بود، همه می خواستند و هنوز هم می خواهند دهن "ان" رو بگـایند. این طوری هم می فهمه که چه قدر منفوره و هم اینکه تو ایران چقدر هوموسکشوال وجود داره.

خاطرات گسسته

اگر کون مرا پاره کردند، شما واکنشی نشان ندهید.
[جمعیت عر می زند]
نماز جمعه، یک روز بعد از 18 تیر 88

بسیج

مادر بزرگ دوستم میره مسجد، کلاس قرآن. بسیجیا اومده بودن پیشش و گفته بودن: حاج خانوم، اگه کسی رو می شناسی که تو این تظاهراتا شرکت کرده و اغتشاش کرده به ما معرفی کن، اینا می خوان نظام رو از بین ببرن و ... . مادر بزرگ دوستم، دفترچه تلفنش رو از کیفش آورده بیرون و گرفته جلوی یکیشون و گفته: بیا دفترچه تلفن منو بگیر، من هرکی رو می شناسم داره به شماها فحش میده.
.
بازداشت سرخود و یلخی جمهوری خواهان

اسلام در خطر است یا مسلمین؟

یکی از اقوام دور، بسیجه. دیروز فهمیدم که جزو چماقدارها بوده و حسابی هم کتک خورده، بعد بردنش بیمارستان، مردم فهمیدن بسیجیه، تو خود بیمارستان گرفتن زدنش، مسولین بیمارستان نمی خواستن قبول کنن بستری بشه، ولی با کلی اصرار راضی میشن. روز بعد یه سرهنگ سپاهی پیدا میشه میگه که ببرینش بیمارستان بقیه الله، واسه حفاظت اطلاعات و امنیت خودشون لازمه.
.
مگه اینها چه غلطی کردن که حالا نیاز به حفاظت اطلاعات باشه؟

به جون یه دونه خدایی که می پرستم

چند تا روان شناس درست و حسابی بیان بررسی کنن که چرا تو ایران هر کی دروغ می گه، اول از همه خودش باور می کنه. به خاطر اعتقادات راسخ افراده یا تو ذات کس کش ما ایرانی هاست؟

بگذر یا بگذارمت

یه آهنگ هست که من از 10-11 سالگی به بعد نشنیدم، ولی به نظرم الان خیلی جواب می ده، اولش یه زن دکلمه می کرد، بعدش یه مرد می خوند، خواننده اش رو هم نمی شناسم. از شعرش این قسمت ها یادم مونده:
.../ با تیغ برهنه در حجابم کردند
دین،تکیه گه محکم ایمانم بود/ نیلوفر خانه روی آبم کردند
گلدسته خسته ،تو غم نشسته/ حوضای کاشی لباش شکسته
اذون مغرب صفا نداره/ نشونه ای از خدا نداره
غروب(جمعه) دلتنگ،خورشید بی رنگ/ انگار که ساختن دلا رو از سنگ
غروب دلتنگ خورشید بی رنگ / انگار که ساختن دلا را از سنگ
گوشه ایوون زنی نشسته / با روی بسته دلی شکسته
می گه خدایا تو پس کجائی / نه توی مسجد نه تو دلایی
تو که سرشتی از غمم دلم رو / من پس می گیرم از تو دلم رو
.
نیچه گفت خدا مرده تا آدم بفهمه که خودش باید یه گهی بخوره، و منتظر قضا و قدر و خدا و خلق الله نمونه.
http://shabshash.blogspot.com/2009/03/blog-post_12.html
عضو فراکسیون دخولیت ضد انقلاب: شورای نگهبان نشان داد که پدر قانون اساسی است، و وقتی این شورا مادر قانون اساسی را چنین ... دیگر نیازی نیست که ما مردم را تشویق به بی قانونی و برهم زدن نظم عمومی بکنیم.

دعوت نامه

آقای مخملباف، شما اگه تخمش رو داری پاتو بذار ایران، تا من خودم تنها و کاملا مستقل از بسیج و سپاه و پلیس و سایر ارگان های دولتی، نیمه دولتی و غیر دولتی وابسته به نظام، حالیت کنم دنیا دست کیه.

نخود فرنگی

یه دختری داشت واسه دوستش خاطره می گفت، تو این مایه ها بود که یکی از دوستاش سر امتحان، خواجه عبدالله انصاری رو با احسان خواجه (امیری) قاطی کرده بود و نوشته بود خواجه عبدالله امیری.
.
کم مونده بود تو صورت طرف بالا بیارم.

با 7 تیر، 72 نشون زدن

در راستای اثبات خالی بند بودن تمامی آقایان از ابتدای امر، همین بس که ادعا کردند 72 تن شهید شدند. اگه راست می گین فقط اسم 70 تاشون رو بگین، بقیش رو مهمون باشید.

ریشه واژه OB؟!


دنبال یه مدل حرکت ورزشی بودم، ولی یکی از صفحه های که باز کردم درباره انواع حالت های زایمان بود و یکی از تیترهاش خیلی جالب. به نظرم به واژه ای که توی فارسی جا افتاده ربط داره.

The OB Stirrups Position

Obstetrical stirrups provide much more support than the traditionally used stirrups. This position allows a Drawing showing the "OB Sturrups" position woman who has difficulty using the foot stirrups to assume the traditional pelvic exam position.

The woman lies on her back near the foot of the table with her legs supported under the knee by obstetrical stirrups. The speculum can be inserted with the handle down. The bimanual exam can be performed from the foot of the table.

The patient may want assistance in putting her legs into the stirrups. The stirrups can be padded to increase comfort and reduce irritation. A strap can be attached to each stirrup to hold a woman's legs securely in place if the woman prefers this increased support.

مقابله به مثل

این دو تا لینک رو یه نفر گذاشته، بد نیست که شما هم بخونید.
http://tinyurl.com/m4gmoe
http://tinyurl.com/2fera3
دومی یه فایل که ساخت، اشک آور با فلفل رو یاد میده. من حال دیدنش رو نداشتم. چون قبلا از یه جا دیگه یاد گرفتم و مشکل اصلیم اینه که چه طوری باید ریختش تو اسپری! فعلا از شیشه عطر استفاده می کنم، ولی اسپری یه چیز دیگه است. چند تا سایت رفتم، نوشته بودن که میشه از یه اسپری تمام شده استفاده کرد ولی من هنوز امتحان نکردم.
من این مطالب رو از یه سایت می نویسم، ولی نمی تونم اسمش رو بگم، چون بعدا ممکنه چوب تو آستینم بکنن.
اسپری فلفل

روش اول:
مواد و وسایل لازم: پودر فلفل قرمز، پودر فلفل سیاه، الکل سفید، روغن سفید (روغن بچه یا مینرال)، دو عدد لیوان هم سایز، قاشق یا همزن، کاغذ صافی آزمایشگاهی یا دستمال کاغذی ضخیم و یک اسپری خالی
روش ساخت:
1.دو قاشق فلفل قرمز و نصف قاشق فلفل سیاه رو در لیوان بریزید، بعد انقدر روش الکل بریزید که حدود یک سانتی متر الکل روی پودرها قرار بگیره. بعد مدت ده دیقه مخلوط رو هم بزنید و بکوبید تا یکنواخت بشه.
2.روغن رو به محلول اضافه کنید طوری که حدود نیم سانتی متر سطح مخلوط رو بپوشونه و بعد مدت دو دیقه مخلوط رو هم بزنید.
3.مخلوط به دست آمده رو از کاغذ صافی رد کنید تا به یک مایع صاف و یک دست تبدیل بشه. مایع اسپری آماده شده.

روش دوم:
مواد و وسایل لازم: پودر فلفل قرمز، پودر فلفل سیاه، الکل سفید، ماکروفر یا شعله حرارت، دو عدد لیوان یا ظرف نسوز هم سایز، قاشق یا همزن، کاغذ صافی آزمایشگاهی یا دستمال کاغذی ضخیم و یک اسپری خالی
روش ساخت:
1.دو قاشق فلفل قرمز و نصف قاشق فلفل سیاه رو در لیوان بریزید، بعد انقدر روش الکل بریزید که حدود یک سانتی متر الکل روی پودرها قرار بگیره. بعد مدت ده دیقه مخلوط رو هم بزنید و بکوبید تا یکنواخت بشه.
2.مخلوط به دست آمده رو به وسیله ماکروفر یا شعله انقدر حرارت بدین که آبش جوش بیاد.
3.حالا مخلوط رو با استفاده از کاغذ صافی فیلتر کنید تا مایعی شفاف و یک دست حاصل بشه. مایع اسپری آماده است.

چند نکته در رابطه با اسپری فلفل:
می تونید به جای آب، از مقداری اسید ضعیف و با مولاریته کم استفاده کنید.
می تونید از آب لیمو استفاده کنید.
کلا اگه الکل خالی رو تو چشم یه نفر اسپری کنید، امکان کور شدنش هست. پس می تونید جای این درد سرها یه اسپری آماده با درصد الکل بالا بخرین.
این اسپری ها و سایر اسپری هایی که توی اینترنت و و این ور اون ور طرز تهیه اش رو یاد می گیرین، امکان تست کردن ندارن. چون شما نمی دونین که چه قدر قدرت دارن و نمی تونید ریسک بکنید و رو کسی امتحان کنید، ممکنه واقعا طرف رو کور بکنه.

چند توصیه شاید به درد بخور:
لباس آستین بلند بپوشید، لباس تون خیلی نباید جنسش محکم باشه تا در صورتی که یه نفر محکم بهش چنگ زد، اقلا لباس پاره بشه و بتونید فرار کنید.
من چند جا خوندم که کپسول های اشک آور رو با دست برندارید، آسیب می رسونه و ... . من که دو روز مختلف دو جای مختلف این کار رو کردم و آسیب ندیدم. چند نفر دیگه رو هم دیدم که این کار رو کردن، اونها هم آسیب ندیدن. ولی محض احتیاط بد نیست دستکش باغبونی یا دستکش کار همراه تون باشه.
آب اثر اشک آور رو خنثی می کنه، ولی در صورتی که 3-4 دیقه با آب صورت تون رو بشورین و چون تو شرایط درگیری این امکان نیست، بی خیال آب زدن بشین.
می تونید برید یه ابزار فروشی و یه ماسک درست و حسابی بخرین. سعی کنین که ماسک با فیلتر ذغال چوب باشه.
همراه خودتون یه چکش داشته باشین، یه چکش خوش دست بدارین تو کیف دستی تون و هر وقت لازم شد، ازش استفاده کنید. خیلی جواب میده. شما محکم باهاش بکوبید رو هلمت (helmet) یه گاردی، قطعا ضربه اش رو حس می کنه.
واسه این موتوریا هم، ریختن میخ و مخلوط روغن و نفت ( که قابلیت اشتعال هم داره) کف زمین توصیه میشه و بستن سیم آرماتور در عرض خیابون و در ارتفاع 1.1 تا 1.3 متر.

quote

Freedom from knowing is death; then, you are living. Die inwardly of 'pro' and 'con'. There is no such thing as doing right or wrong when there is freedom.
bruce lee
توپ تانک فشفشه، خامنه ای دقت کن.

گفتی قهوه، یاد مادرت افتادم

خامنه ای باید سعی کنه یکی مثل خلخالی پیدا کنه، وگرنه دخل خودش و پسرش اومده.

hit the groin

درگیری پیش اومد اصلا فکر نکنید. ضربه زدن به جایی جز تخم و حلق، حماقته.
.
پنج نفری ریختن سر یکی از اقوام، بنده خدا واسه دفاع از یکی دیگه رفته جلو.

شنود بیس.یم

یه فایل ویدئویی با حجم 17mb دانلودش کنید، چون خیلی باحال و به درد بخوره.
http://www.megaupload.com/?d=KYS3UQNL
بعد از دیدن فایل یاد می گیرید که چه طوری میشه یه رادیو جیبی fm رو طوری دستکاری کرد که بشه باهاش علاوه بر رادیو بیس.یم هم گوش داد.یعنی به جای 108 میشه تا حدود 150 مگاهرتز رو باهاش گرفت.
من خودم چند روز پیش از توپخونه یه رادیو خریدم و امروز تو خیابون آزادی تستش کردم. جواب داد.
دو تا نکته:
1. رادیو حتما باید قابلیت تنظیم فرکانس رو داشته باشه و این رادیو هایی که auto-scan هستن فایده نداره. بعدشم سعی کنید رادیو خروجی هدفون داشته باشه که اگه رفتین بیرون هم بتونید ازش استفاده بکنین.
2.واسه تست این که می شه بیس.یم رو گرفت یا نه، حتما باید برید یه جایی که مطمئن هستید یه بیس.یم داره کار می کنه. من اولش تو محله مون چک کردم، جواب نداد و نا امید شدم. ولی بعد رفتم آزادی و اونجا تونستم باهاش بیس.یم بسیجی ها رو بگیرم.
.
اگه موقع دانلود فایل، بعد از دانلود 500-600 kb، دانلود تموم می شد، از سایت رپیدباز استفاده بکنید.
لطفا جنده اش نکنید، چون باعث میشه که پلیس و بسیج برای کار با بیس.یم از فراکانس های بالاتری استفاده بکنند و اون وقت ما نمی تونیم ازین روش استفاده کنیم.

مرگ حق نیست، کشکه

از مرگ نمی ترسم. از چوب و باتوم اصلا نمی ترسم. ولی بی تعارف از اینکه قطع نخاع بشم یا چشمم با گلوله کور بشه یا بینایی ام رو با گاز فلفل از دست بدم می ترسم. از زندانی شدن هم خیلی می ترسم.
سعی می کنم بر ترس خود غلبه کنم، چون آینده ای نیست و ترس از هیچ احمقانه است.

قانون بقای خون

خون یک مقتول هرگز از بین نمی رود، بلکه به انرژی تبدیل می شود. انرژی مضاعف برای انتقام جویان.

اشک تمساح

این پدیده نادر که آخرین بار در تیرماه 1378 مشاهده شده بود، پس از ده سال امروز دوباره مشاهده شد. گفته می شود که دوره تناوب این پدیده هر ده سال یکبار است و اولین بار در سال 1368 پس از مرگ خمینی مشاهده شد، ولی در آن روزگار ماهیت این پدیده معلوم نبود. دانشمندان این موجود را آخرین بازمانده از یک گونه منقرض شده می دانند.

خامنه ای حیا کن، از خشم ما ابا کن.

این طوری که این گجسته صحبت کرد از فردا هر روز اقلا 7-8 نفر توسط بسیجی ها کشته می شن. قشنگ معلومه که می خواد جو رو ملتهب و امنیتی بکنه تا بعدش به خاطر در خطر بودن مصالح نظام دستور سرکوب بده.

اندر احوال علما

ساعت 10 بود که در تلاش برای تماس گرفتن با دفاتر آیات عظام بودم، بهترین لیستی که توی اینترنت پیدا کردم در سایت آقای قرائتی بود
http://www.qaraati.net/quran_site/maraje.htm
لیست آیات عظام موجود در سایت قرائتی:
1روح الله خمینی
2سید علی خامنه
3محمد فاضل لنکرانی
4محمدتقی بهجت فومنی
5میرزا جواد تبریزی
6ناصر مکارم شیرازی
7سید علی سیستانی
8شیخ حسن نوری همدانی
9شیخ لطف الله صافی گلپایگانی
10سید محمد سعید حکیم
11یوسف صانعی
12عبدالکریم موسوی اردبیلی
13سید محمد شاهرودی
14میرزا جواد غروی علیاری
15محمد باقر حکیم
بنده ازین آقایون شماره های 1و2و3و4و5و6و7و8و9و11و12و15 رو می شناسم و اسم شون حداقل برام آشناست.
درین بین نفر شماره 15 که کلا تو ایران نبوده (همون کسی است که در عراق کشته شد)
شماره های 1و3و4و5 از بقیه مطرح تر هستند که همگی دار فانی رو وداع گفتند.
شماره های 6و8 رو هم بنده به عنوان عالم حکومتی می شناسم.
شماره 2 هم که رییس حکومت است.
می ماند فقط شماره های7 و 11و 12، که در بین آنها فقط آیت الله صانعی بیانیه داده اند.
به مجموع علما ذکر شده آقای جوادی آملی رو هم اضافه کنید که درجه اجتهاد هم دارند ولی هرگز مجهتد نشدند.
من این بررسی ها رو که کردم، دیدم که هرکسی که این کودتا رو انجام داده کاملا حساب شده عمل کرده، الان مملکت دو تا عالم درست و حسابی هم براش نمونده که اقلا مردم رو حرفشون حساب کنن، آقای بهجت به تنهایی واسه خودش وزنه ای بود و خیلی از بسیجی ها با تمام کوته فکری شون حرفش رو بی چون و چرا قبول می کردن.

یک ضربه محکم به صورت، لگدی در بیضه، زنده باد احمدی نژاد

[من از روزنامه independent تشکر می کنم. این کارشون هم باعث آگاهی جامعه جهانی میشه، هم اینکه ما ایرانیا که اعصابمون خرده یه خرده لبخند می زنیم و اندک زمانی یادمون میره چه بلایی دارن به سرمون میارن.]
هی می گن با رعایت اصل عدم برخورد، شعار بدین و راه پیمایی کنین. بابا ما که نمی خوایم با کسی برخورد کنیم، پلیس هی میاد خودش رو میزنه به ما. خوار و مادر دانشجو رو نمودن، گذاشتن لب طاقچه الان دارن خودش رو مورد عنایت قرار میدن، باز بیاین بگین اصل عدم برخورد. وقتی این دنیا این طوری بشیم، لابد اون دنیا هم به جرم هم جنس بازی و به خاطر انگشت کردن این جوجه بسیجی ها هم چوب به ماتحت مون می کنن.
وقتی تجمع ممنوعه خب پلیس باید بزنه. ما هم برای خالی نبودن عریضه میریم یه قری جلوی پلیس میایم که فکر نکنن ملت خوف کرده، اونها هم اصلا همچین فکری نمی کنن و نکردن.
زمان شاه اقلا شاه از گارد و کماندوهاش برای مقابله با مردم استفاده می کرد. این افراد علاوه بر این که زور زیادی داشتن، مهارت استفاده از باتوم رو هم داشتن. فقط توی دست و پا میزدن و طرف مدتی فلج می شد، الان می زنن فرق سر آدم رو می شکافن و اگه با زبون خوش (همون باتومی که به فرق سر اصابت کرده) سرت رو نذاری بمیری با لگد میزنن تو کلیه های آدم.
زمان شاه هیچ وقت لباس شخصی نمی فرستادن واسه زدن، می شد دوست رو از دشمن تشخیص داد ولی الان با 8 تا چشم، بازم ممکنه غافل گیر بشی.
آقایون علما که می گفتن خمینی که کاری نکرد، فقط 4 تا سخن رانی کرد که ما هم بلد بودیم بکنیم. چرا الان یادشون افتاده که خونه شون سوراخ موش داره و وقت سخن رانی ندارن.

مقطوع النسل

وقتی آب قطع میشه، شیرو که باز کنی اولش فشار داره، بعد هی کم میشه، کم میشه، کمتر میشه تا قطع بشه. اصلا منطقی نیست، ولی صبح دقیقا همین احساس رو به اینترنت داشتم.

اول ایمنی بعد کار

[این بعدا اضافه شده: یکی از بهترین جاها واسه ضربه زدن به لباس شخصی ها که حفاظ صورت ندارن حلقه (حلقوم یا هر چیز دیگه ای که اسمش هست، باشه منظورم همون برآمدگی ای که در جلو گردن قرار داره که بهش میگن throat) با اینکه ضربه محکم می تونه باعث خفگی بشه، ولی شما بزنید تا می تونید هم محکم بزنید. طرف اقلا دو سه دیقه می افته رو زمین، از چشم هم غافل نشید. اگه دیدین دارن خفت می کنن انگشت بکنید تو چشمش]
دیشب یکی از دوستام بهم تلفن کرد و پرسید می خوایم بریم بیرون، تو کجا بودی چه کار کردی و در آخر پرسید توصیه ای، نکته ای نداری؟
من فقط بهش گفتم که کفش کتونی بپوش که بتونی بدویی. لباس گشاد و راحت بپوش که پاهات واسه موقع پریدن از روی جوب یا از روی هر مانع دیگه باز بشه. تی شرتی بپوش که اگه قرار شد یه چیزی بخوره تو سرت، سریع بتونی دستت رو در همه جهات بیاری بالا و اقلا یه مانعی ایجاد بکنی. گفتم که یه پارچه واسه پوشوندن صورتت ببر. یه بسته سیگار و یه فندک واسه مقابله با اشک آور ببر. یه وسیله کوچیک و خوش دست با اندازه کمتر از نیم متر ببر چون به دردت می خوره.
درآخر هم گفتم که به نظر من اصلا نرو، الان شبه و شب حوزه دیدت محدوده، دوست رو از دشمن نمی تونی تشخیص بدی، ممکنه یه چاله رو نبینی، لبه ترک خرده جدول رو نبینی، موقع دویدن با مغز بیای کف اسفالت. عمال لباس شخصی هم خوراک شونه که شب بیان تو مردم و از تو خود جمعیت بگیرن ملت رو بزنن.
دیشب کلی فکر کردم و اینها به ذهنم رسید:
اگه یه خرده تخم دارید و وضع بدنی تون هم مساعده برین جلو، دم خط مقدم. چون وقتی جلو باشین، همه چیز رو می بینین. ولی وقتی عقب باشین، تا دو نفر شروع کنن به دویدن شما هم باید بدوین، بدون اینکه اصلا بدونین چه خبر شده، هم دفع خطر احتمالیه هم اینکه جمعیت مجبورتون می کنه به دویدن.
تا می تونین تو خیابون بمونین. تو پیاده رو نرین. همه می ریزن تو پیاده رو و فکر می کنن که امنه. ولی هیچ فرقی نداره، تازه شلوغ ترم هست و سرعت دویدن و احتمال زمین خوردن تو پیاده رو بیشتره. تا وقتی موتوری ها نیومدن دنبال تون تو خیابون بمونید. وقتی موتوری اومد دنبال تون جوگیر نشین و سعی نکنین جوب های دو متری ولی عصر رو با یه جهش رد کنین. خیلی راحت یه پا رو بذارین تو آب جوب، اگه لازم بود اون یکی رو هم بذارین تو جوب تا سالم از جوب رد بشین. حواستون به لجن جوب باشه!
نکته بعدی اینکه که 50 نفر بودین تو یه کوچه و 7-8 نفر فرستاده بودن واسه جمع کردنتون، نترسید. بهترین دفاع، حمله است. برید دو به یک هم که بریزین سرشون می تونین بزنین. (بازهم اگه یه خرده جرات داشته باشین تک نفری هم می تونین بزنین) فقط تعدادتون باید یه جوری باشه که ضد شورش نتونه چند نفری بریزه سر یه نفر.
تا وقتی ضد شورش(پیاده یا با موتور) باهاتون فاصله داره، با دویدن ازشون دور شین ولی وقتی به فاصله دومتری رسیدن به نفع تونه که برگردین و رو در رو مقابله کنین، احتمال موفقیت تون درین حالت بیشتره. این که آدم پشتش رو به ضربه بکنه یه واکنش ناخود آگاهه و همه آدم ها این کار رو می کنن مگر اینکه قبلا تمرین کرده باشن واسه این کار.
واسه جاخالی دادن، یه خرده منطقی فکر کنین. اینکه رو زانو خم بشین و کمرتون رو هم خم کنین و تمام بدن رو جمع کنید اصلا فایده نداره.(شکل 1) بهتره پاهاتون ثابت باشه و از کمر به عقب خم بشین. (شکل 2) دست هاتون هم محافظ سرتون باشه. اگه ضربه ای به شکم و قفسه سینه می خورد بذارین بخوره. نباید دفاع کنین. فوقش دنده تون می شکنه. بهتر از اینه که جمجه تون بشکنه. سر از همه جا مهم تره، واسه حفاظت از تخم هاتون هم سعی کنید از پا استفاده کنید. موقع دفاع سعی کنین که ضربه بخوره تو ماهیچه بازو، چون در غیر این صورت ممکنه استخوان ساعدتو مو برداره یا بشکنه. وقتی طرف مقابل ضربه زد، از کمر خودتون رو بدین عقب، ضربه اش که رد شد، با لگد بکوبید تو زانوی طرف (می گم زانو واسه اینکه نزدیکه و لگد زدن بهش آسونه، من چون شک دارم که ضد شورشی ها بیضه بند هم دارن یا نه و اینکه ضربه زدن تو بیضه سخت تر ازضربه زدن به زانوهاست، توصیه نمی کنم که بزنید تو تخمش) . اگه درست و محکم لگد بزنید صد در صد می خوره زمین.(شکل 3)
اگه افتادین زمین و چند نفر بالا سرتون بودن و داشتن می زدنتون، اول اینکه هیچ وقت به پشت خودتون رو جمع نکنید( شکل4) چون نخاع از پشت کمر رد میشه و با اون ضربه های سنگین ممکنه نخاع تون به فنا بره، ضمن اینکه احتمال ضربه خوردن به کلیه هم خیلی زیاده. دوم اینکه اعتقاد دارین یا ندارین، دعا کنید یه نفرشون زودتر دلش به رحم بیاد و به بقیه بگه بسشه. سوم اینکه اگه عینک دارین سریع بندازینش یه گوشه ای وگرنه یا عدسی یا فریمش باعث زخم شدن صورتتون میشه. چهارم اینکه حالت دفاع درست اینه: ماتحت و کمرتون رو زمین باشه. کتف ها و سرتون رو بافاصله 30 سانتی متر بیارین بالا. دست هاتون رو محافظ سر قرار بدین. سعی کنید با پاهاتون ضربه بزنین به کسایی که بالا سرتون هستن. (شکل 5)
وقتی دارین می رین جلو و می بینین که چشماتون می سوزه، نرین! یه خرده صبر کنید تا اثر اشک آوری که زدن خنثی بشه.
اشک آور فقط چشماتون رو نمی سوزونه، تا ته حلقتون رو می سوزونه، نفس کشیدن تون هم با بدبختی همراه میشه. توانایی دویدن رو از دست می دین. توصیه می کنم که سیگار داشته باشین و همش روشن کنید و دودش رو جوری خالی کنید که بخوره تو صورت خودتون. کلا دود اثر اشک آور رو خنثی می کنه، زمان شاه اگه دقت کرده باشین مردم هر 10-15 متر یه تایر ماشین آتیش می زدن تا دود بکنه. الان سطل بزرگ های حمل زباله رو که پلاستیکی هستن آتیش بزنید. اگه اشک آور انداختن طرف تون و آتیش در اون نزدیکی بود، از خود گذشتگی کنید و اون اشک آور رو بردارین بندازین تو آتیش. این طوری دیگه اون اشک آور هیچ اثری نمی ذاره. تو آب هم میشه انداخت، ولی آب فقط شدتش رو کم می کنه و کامل خنثی اش نمی کنه. اگه آتیش نداشتین و فقط جوب آب (باید 10 -15 سانت آب توش باشه، چون کپسول هی هی تکان می خوره و اگه ارتفاع آب کم باشه ممکنه طرف سوراخش کامل بیاد بیرون) کنارتون بود، بندازینش تو آب. وقتی تا دو قدمی کپسول اشک آور رفتین، گشاد بازی در نیارین که با پا شوتش کنین یا با چوبی که تو دستتونه بزنین بهش تا دور بشه، مثل آدم خم شین برش دارین و جایی بندازینش که مطمئن هستین خنثی میشه.
هر وقت تیر اندازی شد، چه هوایی بود، چه تیر مشقی واسه متفرق کردن ملت بود، حتما پشت تون رو بکنید به مامورین. چون همین تیر مشقی اگه بخوره تو چشم، کور می کنه. تو صورت بخوره، بدجوری زخمی می کنه.
از لباس شخصی ها بترسید، چون بی پدر مادرن، هیچ نام و نشونی ندارن و مثل خر زور دارن، فقط به جاهای حساس می زنن، ممکنه اسلحه گرم داشته باشن، بعضی هاشون انقدر خرن که اگه با چوب بکوبین تو فرق سرش، فکر می کنه پشه نیشش زده. هر وقت این جماعت رو دیدید بزنید به چاک.
اگه تونستید چند نفری یه ضدشورش یا یه بسیجی یا یه لباس شخصی رو خفت کنید، اولین کارتون این باشه که مچ دست طرف رو بشکونید تا دیگه نتونه باتوم و سپر بگیره دستش و خونه نشین بشه. بعد اگه فرصت شد با لگد یه حالی بهش بدین.
شکل آخر گارد درست رو از جلو و بغل سعی کردم نشون بدم. دستاتون رو مشت کنید و مشت تون رو بچسبونید رو سرتون حدود 7-8 سانت بالاتر از گیج گاه، ماهیچه های زیر بغل، بازو، شکم و... کلا هرچی ماهیچه دارین سفت کنین تا ضربه رو بگیره.
موقع برگشت از راهپیمایی، سعی کنید از کوچه های فرعی و جاهای خلوت برگردید. جاهای شلوغ بسیجیا وای می ایستن و اگه مشکوک باشین کارت شناسایی می خوان و گیر بی خود می دن. بهتره یه کیف همراهتون باشه با 4 ورق جزوه که بگین سر کلاس بودم یا می خوام برم کلاس.( ساعت 1 نصفه شب قاعدتا نمی شه همیچین دروغی گفت) تا وقتی به خونه نرسیدین از همه چیز بترسین، از موتورهایی که از کنارتون رد میشن، از آدم های مشکوک، از فرصت طلب هایی که ممکنه به بهانه شلوغی تو یه جای خلوت خفت تون بکنن، از کارگر افغانی و ساختمون نیمه کاره و ... .
.
من تو هیچ کدوم از راه پیمایی های قبلی که به مناسبت انتخابات بود شرکت نکردم، هیچ وقت هیچ بازو بند و مچ بندی نبستم، ولی دیروز عصر موقعی که موتوری ها پایین عباس آباد از پشت ریختن واسه زدن، بودم. یکی شون رو هم که از موتور اومد پایین و شروع کرد به زدن، خودم انداختم رو زمین. با همون روشی که گفتم. پاهام ثابت بود، بالا تنه رو دادم عقب، طرف ضربه شو در حالی که داشت می دوید زد و اصلا انتظار اینکه من این طوری جاخالی بدم نداشت، (همیشه مردم می رن جلو و با خودشون می گن که یه دونه ازش می خورم بعد باتومش رو می گیرم ولی اگه باتوم کامل بخوره بهتون دیگه نمی تونین از جا بلند شین.) منم با لگد زدم تو زانوش، خوب خودتون می تونید تصور کنید که زانوش به فنا رفت و خورد زمین. بعدشم تا می خورد مردم زدنش. ولی اعصابم ازین خرد شد که یه مشت ..نی که از همه زودتر در رفته بودن، وقتی دیدن یارو اومده پایین و دیگه مصلح نیست، خون از سر و کله اش جاریه، اومدن جلو که بزنید لهش کنید مادر.... رو. برداشتن بردنش کنار نرده های یه ساختون کله اش رو چند بار کبوندن تو نرده ها.
از همه چی جالب تر واسه من این بود که چندتا خانوم بودن با حجاب کامل و بدون آرایش، سنشون حدود 40 بود. سر چهار راه زرتشت که ملت پراکنده شدن و فقط 30-40 نفر پسر و مرد مونده بودن جلوی جلو، اینها هم همش جلو بودن. هی بقیه رو تشویق می کردن که بیاین جلو. سنگ می اوردن واسه بقیه که پرتاب کنن. هی بلند الله اکبر می گفتن. من رسما کم آورده بودم.
با پسر خالم داشتم صحبت می کردم، گفت: " بدی نسل شما اینه که اهل دعوا نبودید، یه مشت دانشجو رو گرفتن زدن، فکر کردن خبریه. ما ها که سی سالمونه، بازم یه خرده بچگی مون دعوای دست جمعی کردیم، یه خرده خفت گیری کردیم،بلدیم چه طوری 2-3 نفر شیر کنیم بیان جلو بعد 7-8 نفری بریزیم سرشون و ... دستمون از شماها سنگین تره، به زدن وارد تره. اگه ما ها بیایم بهتر میشه. حالا نسل قبل از ما، اونایی که الان 37-38 سالشونه اگه بیان که نور علی نوره. هم دعوا کردن، هم یه خرده تجربه تظاهرات انقلاب رو دارن، هم اینکه لامصبا دستاشون سنگینه. "
خلاصه سعی کنید فک و فامیل و دوست و آشنا رو با خودتون همراه کنید.

کروبی >=< احمدی نژاد

رفیق داداشم رفته حوزه ای که رای داده، پرسیده اینجا چند نفر به کروبی رای دادن؟ بهش گفتن هیچی. اونم گفته که من خودم تو این حوزه به کروبی رای دادم چه طوری می گی هیچی؟ بهش گفتن بزن به چاک تا به جرم اغتشاش نگرفتیمت.

مقابله، دفع و خنثی کردن گاز اشک آور

یه مسئله فنی هست و اونم اینه که اگه گاز اشک آور زدن تو صورت تون، هیچ کاری نکنید، دقت کنید که اصلا آب بهش نزنید.تنها راه مقابله با اشک آور دوده. بهترین کار اینه که بگین یه نفر سیگار روشن کنه و دودش رو تو صورت تون خالی کنه، یا خودتون این کارو بکنید. اگرم جایی چیزی رو آتیش زده بودن، برین بالا سر آتیش. حرارت هم تا حدودی خوبه. زمان انقلاب ملت تایر اتومبیل آتیش می زدن. از وسایل پلاستیکی که با سوختن دود می کنن، استفاده کنید. برگ سبز درخت ها اگه آتیش بگیره، دود می کنه. دستمال کاغذی هم اگر داشتین واسه سوزوندن خوبه، مخصوصا اگه یه کم نم داشته باشه.
در روستایی هر کس که می مرد، یه نفر فردا شب کفنش را می دزدید و می برد می فروخت تا اینکه خودش مرد و همه فهمیدن کفن دزد کی بوده. بنابراین از کنار پسرش که رد می شدند نفرینی بر پدرش می فرستادن! پسر خسته شد و گفت حالا کاری می کنم که برای پدرم دعای خیر کنید. از آن شب هر کس می مرد، پسر کفنش را می دزدید و چوبی هم در ما تحت مرده فرو می کرد. چند روز که گذشت هر کس پسر را می دید می گفت خدا پدرت را بیامرزد عجب مردی بود.

غیرت پرورده

راننده تاکسی محترم ازین اساتید حامی "ا.ن" بود.
گفت که آقا دیشب چه قدر خوب گند زد به میرحسین و ...
خواستم اولش با منطق باهاش بحث کنم، بعد به خودم گفتم تو اگه عقل تو کله ات بود فکر "اینکه بشه با همچین آدمی بحث منطقی کرد" به ذهنت خطور نمی کرد. گذاشتم یه خرده فک بزنه تا منم فکر کنم که واسه زدن پوزش باید چه خاکی به سر بگیرم.
خیلی زود راه حل یافت شد.
بهش گفتم مشتی شما دیگه چرا؟ آخه رییس جمهور مملکت باهاس انقدر بی غیرت باشه که عکس زن یه مرد رو جلو خود طرف بگیره و بگه زنت فلان و بهمان بوده و ال کرده و بل، اونم توی تلویزیون وقتی ملت همه دارن تماشا می کنن؟ تو کتت میره اصلا؟ خدا وکیلی شما خودت اگه باشی، یکی جلو روت به عیالت بگه بالا چشت ابرو اِ، نمی زنی فک مک یارو بیاری پایین؟
از قیافه اش می شد فهمید که حرف روش اثر گذاشته. گفت چرا.
دنبال حرف رو گرفتم و گفتم بعد این آدم پس فردا می خواد امنیت ناموس من و شما رو تامین کنه؟ خودت بگو آخه میشه واقعا؟
یه خرده هم از اون ور گفتم، که عوضش میرحسین مردونه وایستاد و هرچی احمدی نژاد گفت، بزرگوارانه ساکت موند و ...
خلاصه آخرش یارو نظرش عوض شد به میرحسین رای بده.
.
کبودی پای چشمم کمک زیادی بهم کرد که طرف فکر کنه منم مثلا ازین بچه باحالام و لوتیا هستم. چند دیقه واسش روضه در باب اینکه مشت رفیق با نارفیق فرق داره و اینکه موقع تمرین مشت خوردم زدم. یارو کلی خر کیف شده بود. کرایه هم کمتر گرفت.
وقتی زنگ می زنی، یه کم تخ.م داشته باش و در نرو.

بنگاه املاک

اگه ملاک انتخاب، محاسن باشه، باید به کروبی رای داد، مگر اینکه چشم های آدم مرض داشته باشن، کوری، چپی، چیزی باشه مثلا.

هجرت محمود

برایِ دیدنم، بلیط گرفتین، که بیاین باغ وحش.

د ز د ی

چرا 90% دخترا شماره موبایلشون رو می ذارن پسورد ایمیل؟
رو دیوار یه باغ نوشته بود:
بابا نان ندارد، بابا رای ندارد.

بی نام

تخ.می لا پای کس نیست، اگر بود چنین ناکس نبودیم.

جذب آب تو

جون مادرتون اگه به دختر مردم رحم نمی کنین، به پسر مردم رحم کنین و با اون همه دنبه که از جلو و عقب و بغل تون زده بیرون، لباس جذب نپوشین.
.
از بابا ننه هاتون نشنیدین: اعتماد به نفس بیش از حد، حماقته.

نهضت مملی با رنگ قح.به ای

بنده از تمام کسانی که معتقدند این مملکت همون گهی که هست باقی می مونه و یه انتخابات هیچ تاثیری تو وضعش نمی گذاره، دعوت می کنم که خودشون برن روبان پارچه ای قهوه ای ببندن به هر جاشون که فکر می کنن بیشتر بهشون میاد.
اگر تونستن یه تی شرت قهوه ای سوخته هم بگیرن، روش با ماژیک (ترجیحا سفید) بنویسن:
... ridemun is ridemun was ridemun we are

رستوران کارگری

اگه بودجه اش رو داشتم یه رستوران باز می کردم که توش فقط نون بربری داغ با نوشابه سیاه سرو بشه.

ذهن خلاق

تا اول دوم راهنمایی فکر می کردم این آهنگ " ممد نبودی ببینی" منظورش ممد (ص) بوده، تا اینکه یه نفر پیدا شد و منو از جهل نجات داد.

فرزند کمتر، زندگی بهتر

هر چیزی آب بندی شده اش، بهتره، از جمله دختر.
از آن او شد.

تب نامه

یکی بره به این کاندیده های انتخاباتی بگه، جوون ها احمق تر از این حرفان که با پول و اقتصاد و مسکن و ... خر بشن. به جای این حرفا، تو شعارهاتون بگین فیلتر اینترنت رو کم می کنیم، یا اصلا برش می داریم.
.
هناق نیست که.

امت کتاب خوان

یکی از تفریحات من، مطالعه میزهای کتابخونه و در و دیوار توالت های عمومیه.

مقاومت کن

رفتم یه فازمتر خریدم، وقتی می زنم تو پریز، چراغش روشن میشه ولی یه شک هم به انگشت شصتم وارد می کنه. فکر کنم برق 220 رو به 110 تبدیل می کنه.

kill the mosqitou

حریف٬ پشه ای چغر و بد بدنه.
وی اظهار داشت: «کسانی که می‌خواهند بنده را معرفی کنند، فقط "کرده ها" را بگویند؛ آن هم اگر لازم است، و این مسئله را نیز در حد واقعیات بگویند و کسی حق ندارد بزرگ‌نمایی را بکند.»
.
70 میلیون نفر

توصیه های ایمنی

وقتی هنوز سن شم.بولت دو رقمی نشده، مجبور نیستی بری عکس یه "sh.em.ale " که آلتش 30 سانت طول داره رو ببینی، بعد دچار افسردگی روحی بشی و بیفتی به ... دادن.

50 % سود بیشتر

وانتی ها به عنوان اولین گروه مردمی حامی "محمود" با جار زدن عبارت "باقالی، باقالی اعلی" تبلیغات انتخاباتی رو شروع کردند.
طالبان هم تو افغانستان ادعای اصلاح طلبی داره.

با بیل بکش

پشه موجودی شیطانیه، وگرنه باعث نمی شد آدم ساعت سه نصفه شب فقط برای فحش دادن به درگاه الهی از خواب بیدار بشه.
.
دیشب از ساعت 12 تا 2 تو تاریکی محض 4 تا پشه کشتم. بعد چراغ رو روشن کردم و در مدت 50 دیقه سه تا دیگه کشتم، وقتی رفتم تو تخت بخوابم بازم یکی دیگه پیداش شد.

غلط کرد

پس از بررسی نمونه های DNA مشخص شده که پدر رپ فارسی، "جلال همتی" می باشد.

اسوه مصرف

برای به ثمر رساندن تلاش های بی وقفه آرش برهانی فرهنگستان زبان واژه "کس پا" را به مجموعه واژگان زبان فارسی افزود.

باز هم معجزه ای دیگر

تا 72 ساعت آینده باید یه آخوند یافت بشه که ادعا کنه:
فلسفه حرام بودن گوشت خوک، آنفلانزای خوکی بوده.
-تو ذات اقدسش...

تربیت

حتما قبل از این که بچه ام بره ابتدایی بهش می گم «ک.ی.ر» و «ک.س» و «ک.ون» چیه و طرز کارش رو براش تشریح می کنم، تا اگه یه روزی معلمش بهش گفت: "یه انشا بنویس و بگو علم بهتره یا ثروت؟" به معلمش بگه من که هنوز «ک.ی.ر» در نیوردم ولی «شمب.ولم» تو «ک.ون» خودت و ننه ات.
مسئولیت اخراجش رو هم خودم به عهده می گیرم.

به نظرت نمیاد؟

با کمال افتخار بعد از سه سال فسفر سوزوندن، برای نظر وبلاگش اراجیفی می نویسه مثل: "- نفر همدردی کردن" یا " - نفر فکرشون رو تقسیم کردن" و ...، یه ذره تخمک داشته باشین بنویسین: " - نفر کس منو لیسیدن."
کی رو دوست داری؟

اتو بار

سه تا اسباب کشی معادل یه زلزله است برای وسایل.
یه بار اباب کشی معادل سه شبانه روز انزاله برای کمر.

به رونم

-هو مرتیکه ک.س دست.
-ننه ات ک.س.دست، مادر به خطا.

کشیدن، مرد راست

برای اولین بار و آخرین بار سوار تاکسی ای شدم که راننده اش زن بود.
به خاطر دنده دادن هاش حالت تهوع گرفتم. مهره های گردنم هم هرز شد تازه.

آدمیزاد اکتسابیه

دختر خاله پنج ساله ام امشب خونه ما تلپ شده، وسط بازی اومده جلو که منو بوس کنه. از لپ شروع کرد، بعد چشم بعد گردن از جلو ، بعد گردن از عقب و بعد ناف! اگه نپیچونده بودمش، احتمالا استریپتیز می کرد.
اعصابم خرد شد. خواستم زنگ بزنم به خالم بگم کدوم احمقی گذاشته این بچه قسمت هایی از فیلم رو که نباید، ببینه.

مفلوک خوش شانس

انجمن حامیان بشبگ.

قاق

کم کم داره زمان بو افشانی درخت های جقاقیا فرا میرسه.

بدرود

یه مارکسیست موقع خداحافظی کردن چی می گه؟
اشتباهت فاحشه.

تخمه ژاپنی

ژاپنیا بر خلاف ظاهرشون خیلی تخم دارن وگرنه بیشترین آمار خودکشی رو نداشتن.

راست سیزده

دیروز مادر طبیعت رو ... .

کف بینی

برف با این شدت اینم تو این زمان، فقط می تونه یه معنی داشته باشه: امسال هیچ چیز سر جاش نیست.

تو بمیری

جان عشاق، راست میگی؟

همه چیز آکِش خوبه، حتی مخ

همیشه مخ آکبند مورد تمسخر واقع میشه، ولی واقعیت اینه که من خیلی افسوس نداشتنش رو می خورم.
.
اینا گزیده ای از صفحات دفتر کلاس دوم ابتدایی منه که به تازگی بر حسب اتفاق پیداش کردم:
[رنگ نوشته ها توی دفترم هم، همین طوری بود.]
تمرین فارسی
4-جمله های زیر را کامل کنید.
ما به یاری خدا پیروز خواهیم شد.
دشمن خانه و وطن ما را اشغال کرده است.
ما تا آخرین نفس با اسرائیل مبارزه می کنیم.

پرسش
1- مردم فلسطین در کجا زندگی می کنند و کودکان آنان در کجا درس می خوانند؟
در صحرا و زیر چادر.
2- دشمن مردم فلسطین کیست؟ با آنها چه می کند؟
اسرائیل - با آنها می جنگد.
3- چرا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران اسرائیل بیشتر ترسیده است؟
چون مردم ایران به فلسطین کمک می کنند.
4- مردم فلسطین برای بازگشت به وطن خود چه می کنند؟
تا آخرین نفس با اسرائیل مبارزه می کنند.

تو تون

ما ایرانیا تا کی می تونیم خودمون رو خر کنیم و فکر کنیم که "ما می توانیم"؟

از بهاره پیداست

-نمی دونم چرا امسال مدام در حال گوزیدنم.
-از دو حال خارج نیست. یا اینکه لحظه سال تحویل گوزیدی پس تا آخر سال می گوزی و این امکان هست که لحظه تحویل سال بعدی هم بگوزی و این لوپ تا آخر عمرت تکرار بشه، حالت ساده ترش هم اینکه حالت به اَحسَن رفته و دیگه مثل قبل گشاد نیستی.

animal se.x

فیلم three some احمدی نژاد و الهام و فاطمه شون رو دیدی؟

مادر قحبه فوری

.فقط کافی است آن ر ِ به آب جوش اضفه کنید.

بخواب بابا

اگه این کتاب تعبیر خوابی که دارم دری بری نباشه، من در آینده یک حروم خور بی دین می شم. (دقیقا ذکر شده که از اسلام روی گردان میشم)
.
چون نمی شه آینده رو تغییر داد، من هیچ گامی درین راستا بر نمی دارم.

نفس پتیاره

یه وجدان بیدار اقلا هفته ای یه بار به صاحبش ک.س کشی یا کو.ن گشادی رو یادآوری می کنه.

شیما

قبلا صدا و سیما برنامه هاش فقط تخمی بود ولی امسال عید تونست قسمت تخیلی رو هم به برنامه هاش اضافه کنه.

دوم فروردین

صبح از خواب بیدار میشی و می بینی یک ساعت از دنیا عقب موندی.

پس آب

-تخمم نیستی، چه گهی می خوای بخوری؟
-تخم و ترکه بابام نیستم اگه همین جا خوار و مادرت رو یکی نکنم.
-حالا چرا عصبی میشی، من قبولت دارم، درسته تخم من نیستی ولی دیگه تخم بابات هستی.

به نوروز تبریک می گم

کس عمه عمو نوروز.

توصیه پدرانه 1

اگه می خوای بدونی بچه ات کو.نیه یا پتانسیل کو.نی شدن داره، کافیه نگاه کنی ببینی موقع رفتن به استخر، واسه پوشیدن مایو با شلوار میره تو رختکن یا نه.
بدیهی است که برعکسش هم صادقه، یعنی اگه موقع برگشت با مایو بره تو رختکن و با شلوار برگرده.

نکش

خاصیت کشسانی امور زندگی بی نهایت نیست، یه جا کم میارن می خورن پای چشم آدم.

آخرین وسوسه لوط

قبل از درخواست بلا، یه لحظه به ذهنش خطور کرد خدایا سر ک.یر همه افراد این قوم یک جوش به اندازه تخم بزرگترشون بزنه.

یه حرف ساده

کش، مکش.

تو که بازی

سوز باد، درد دل، گوز، آرامش نهان
اگه این اراجیف رو تو دانشگاه
حین قدم زدن واسه خودت آروم آروم بخونی، هر مادر ج.نده ای که از کنارت رد میشه، می پرسه: محسن نامجو کار جدید داده بیرون؟
تو هم موضع خودت رو کاملا مشخص می کنی و می گی: آره من 9 ماه پیش بدون کا.ندوم گا.ییدمش، دیگه وقتشه که بیاد بیرون.

دافی داک در نقش شکارچی

دختر جماعت بهتره بره شکار شوهر یاد بگیره به جای عضویت در گروه های فمنیستی، وگرنه آخرش باید پی ِ خودش رو به تن خیلی ها بمالونه.

بین

اگه دین ندارین، اقلا تخم داشته باشین.
.
امام حسین

بساز، نسوز

میرید بدن سازی، یه چس انرژی برا خودتون نگه دارین که اقلا بعد ریدن، کو.نتون رو بتونین بشورین.

نیست

فقط مونده بود واسه فمنیسم منشا مذهبی پیدا بشه.
.
به زودی متشر می شود:
شان نزول این آیه : "یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالتک" بر حق بودن جماعت فمنیسته و چون پیامبر این رو ابلاغ نکرده، رسالتش کامل نیست. (امر به ابلاغ کرده، ولی هنوز ابلاغ نشده)
-امگا
-گاما

بنده شناسی

خدا اگه بنده هاش رو این طوری که ادعا می کنه می شناخت، یوسف رو می فرستاد به قوم لوط و اون وقت یوسف به عنوان پیامبری که ک.ونش پاره شد،ولی تونست تمام قومش را هدایت کنه، شناخته می شد.
.
این طوری شباهتش به احمدی نژادم خیلی بیشتر می شد.

طلبیده

یه بچه مایه دار لا ادری که عشقش شکاره میره پیش باباش میگه: بابا خواب دیدم با رفیقم رفتیم مشهد حرم امام رضا.
باباش در اولین حرکت کف و خون بالا میاره، بعد می پرسه: حالا چی کار می کردین؟
پسره میگه: هیچی، داشتیم کبوترا رو می زدیم.

خود کنی

- ببخشیدا بنده پشتم به شماست.
-چه فرمایشیه، داریم استفاده می کنیم از محضرتون.

OB

استاد: در راستای OA و OB [یکی دو تا ک.و.نی سرشون رو میارن بالا و بعد که متوجه می شن که استاد با اونا کاری نداشته به دادنشون مشغول می شن.] ...

کله پاچه

بعضیا ک.س مغزن، تو زندگی هیچی نمی فهمن. (گوساله میان، گاو میرن.)
بعضیا مغزشون رو ج.ن.د.ه می کنن و هر نوع داده ای رو واردش می کنن. بدون اینکه ازش درکی داشته باشن فقط می خونن و حفظ می کنن.
آخرین و مهم ترین دسته، افراد ک.ی.رمغزن، به همه چیز فکر می کنن و می خوان ربط همه چیز رو بفهمن که دیر یا زود باعث میشه ک.ی.ر بخوره تواعصابشون.

بلوط

هنگامی که همدیگر را دیدید، به انگشت کردن یکدیگر بپردازید که سبب افزایش صمیمیت است.

رژیم تضمینی

نگران چاقی خود نباشید.
شما دیگر "چاق" نخواهید بود، فقط با گذاشتن یک "ال" در ماتحت تان.
---
رژیم مقدس جمهوری اسلامی.

بشر حشر، شَر

یکی از دستاوردهای انقلاب که هرگز بهش توجه نشده، فارسی یاد گرفتن آخونداست.
مثلا: با مقایسه سخنرانی های اول انقلاب و آخر عمر خمینی کاملا میشه حس کرد که فارسی یاد گرفته.
یا خامنه ای، فرق ـَ رو از ـِ نمی فهمیده که الان مشاهده می کنیم، می فهمه، ولی چون عادت نداره همچنان نمی تونه درست حرف بزنه.
.
جک : خمینی دیوان شعر [-ع] داره.

بی صّاب مونده

وضعیت خیلی افتضاحه، حتی ک.ی.ر آدم بدون دلیل شق میشه.

famine-ism

به نام مادر، دختر، روح القدس.

انقلابی، قلابی

شاه اگه تخم داشت که وضع مملکت این نبود، از طرفی شخصی خود را ولیعهد می نامد، بیابید پرتقال فروش را.

چکیده نظریه ولایت فقیه

سر و ته حرف های خمینی رو جمع کنی میشه این:
من شما را، شما آنها را و آنها یکدیگر را.

بازار یابی

بهتره دوست دختری که انتخاب می کنی یه کم چاق باشه تا در صورت لزوم یه دلیل خوب و قانع کننده واسه قطع رابطه داشته باشی.

فاعل و مفعول

-این یه واقعیته که مردم این کشور اسلام رو خواستند و انقلاب کردند، هنوزم خیلی ها اسلام رو به خودشون ترجیح میدن.
+این پدران ما بودند که خواستند و انقلاب کردند.
*ک.س شر نباف بابا. قبل از اینکه زر بزنی یه خرده قرقره اش کن، ک.س مغز تو به خواست خودت به دنیا اومدی یا خواست پدرانت؟

انزال ٍ من رب الکریم

الذی یُوسوِسُ فی صُدور ِ الناس ِِ من الجِندَةِ و الباس ِ.

آنتن فارسی

خستگی روزانه خود را با دیدن و بیشتر از اون، شنیدن برنامه های ما رفع کنید.

«بخش افغانی نشین بی بی سی فارسی»

خیلی آقایی

رهبر به کسی اطلاق می شود که توانایی ک.ی.ر زدن در ابعاد میلیونی داشته باشد.

پشم ریزون

دکتر: پنی سیلین زدی تا حالا؟
-آره، ولی اگه ننویسید بهتره.
دکتر: چرا جوون؟ از آمپول می ترسی؟
-نه، اون خانمه که می خواد آمپول رو بزنه، پشمام رو ببینه می ترسه. من مشکلی ندارم.
دکتر چپ چپ نگاه می کند.

خفه ساساتم بکش

ملت انقدر گشاد کردن که دیگه گوزشون هم صدا نمی ده.

کس کپکی

منم که بچه بودم، مینو رو می نمودم.

طرح تحول زندگانی

1)کل زن ها، دخترها و دختر بچه ها کشته می شن.
2)بعد مردها برای دوره ای یک زندگی بسیار ایده آل رو تجربه می کنند.
(از مجری این طرح میشه به عنوان منجی بشریت نام برد، چون تونسته خوشبختی رو برای همه به ارمغان بیاره [مرگ برای زنها و زندگی بدون زن برای مردها])
3)با این حرکت، مردانی که از فمنیسم حمایت می کردند، یا دق می کنند یا اینکه به زندگی عادی خود ادامه می دهند.
اگر دق کردند که هیچ، اگر نه به دلیل یک عمر ک.س کشی، کشته می شوند.
4)بدیهی است که بعد از نهایتا دویست سال [طول عمر مردان به خاطر نبود زنان افزایش می یابد] نسل آدمیزاد کلا متلاشی می شود. [و در صورت وجود] خدا که به خاطر این شکست سنگین دچار حمله قلبی شده، با برنکارد به خارج از زمین انتقال می یابد.
.
بهتر است که برای کشتن از شمشیر "ذوالتغار" استفاده بشود.

موشکافی ِ تاریخ

اینکه فرهنگ ایرانی در برخورد با یونانی ها، اعراب، مغول ها و ترک ها، انگلیس ها و روس ها همچنان پا برجا مونده، فقط می تونه نشون دهنده یه چیز باشه و اونم ک.س کشی و خ.ا.ی.ه مالی ایرانی هاست که ت.خ.مش رو نداشتن تا پای مرگ بجنگن و بمیرن.
همیشه هم تو این مملکت، حکومت از مردم باج می گرفته، از زمان اشکانی بگیر تا این مثلا جمهوری که اینم باز به خاطر ک.و.ن گشادی و بی خ.ا.ی.گ.ی مردمشه.
انقدر ک.س شر راجع به فرهنگ و تمدن این خراب شده نبافید، این آدم ها هستند که فرهنگ رو می سازن و از چنین ک.و.ن گشادانی فرهنگ سازی ساخته نیست.

حسرت زده

باید از بی پدر و مادر نبودن ِ خود، افسوس خورد.

به خدا

اگه سر تخمت خیلی شلوغ شده، می تونی دایورت کنی رو خدا و در جواب همه چیز و همه کس بگی: به خدا.

چاقال 2

جماعتی با عقاید کلثوم ننه ای.

نسبت

-کجا؟
-میرم یه سری به باجناقم بزنم.
-چرا دری بری می گی؟
-هیچی بابا، میرم دست شویی.
.
مادری با صدای نسبتا بلند داد می زند: بی ادب

اشتباهی رایج

به جای وای حسین کشته شد، باید بگن: باز حسین کشته شد.

شیهه

پوشک علی اصغر رو پاره پاره کردن.
کلیپش رو تو اینترنت پخش کردند.
رو تن اسبش داغ گذاشتن.
.
پندار همذاتشان. گله عزاداران شیهه می کشد.

مخنثان

باز در روزگار دولت ما
همه مأبون شدند و دول و لئیم
سنایی

شامپو ضد شوره بس

حالا میگن همه/ راست میگن همه/ دربدرم کردی تو کردی/ دویونه و شوریده سرم کردی تو کردی

زبان مادری

گفت:
1) ک.ی.ر اندرون زبان فارسی و فارسی زبانان که بی شرمانه خ.ا.ی.ه مالی هاشان را به پای احترام می گذارند. این حرامزادگان برای خدایشان صیغه مفرد می آورند، ولی برای پیامبرشان صیغه جمع.
2) گ.ا.ی.ی.د.ه باد دهان این جماعت که از ابتدای شروع چرایشان در دنیا، به جای گوسفند خود را گاو می دانند، دچار توهم خور بزرگ پنداری اند که یک بچه مدرسه ایی برای بر انگیختن حس چا.قال نوازی معلم، دست به جواب سوال معلم بلند کرده و می گوید: ما بگیم.

گذشت حال

-یابو علفی
-حمال برقی

مریض

آبریزش ک.ی.ری.

ترجمه

مگر جز این است که امّی یعنی مادری؟

-

"گوز شدن و بر باد رفتن" بس قابل هضم تر تا "ک.ی.ر شدن و به گا رفتن".

امت، سلح شور

پس از دیدن سه قسمت از سریال یوظارسیخ، مطمئن شدم که بازیگر نقش اول، در تلاشی بی وقفه با استفاده از افکت های فراوان نهایتا توانسته در حد پشم های ک.ی.ر امین تارخ ظاهر شود، آنهم نه در سیما که در صدا.

الم

احمقی که استقاده از علم را در دسته ممنوع کرده، هرگز به ذهنش خطور نکرده که اگر به چیزی "دسته" اطلاق شود، "علم" هم هست.

چاقال1

کون من هم بالاخره به خارش افتاد و باعث شد مثل چاقال ها هنگام نظر دادن در یک بلاگ دیگر، لینک بلاگ خودم رو بدم.

پیر فرتوت

بعد از 10 دقیقه زیر و رو کردن خونه، تازه پیرمرد برگشته میگه: دندونام تو دهنمه. دنبالش نگرد.
---
باید برای دندان مصنوعی پیجر می ساختند.