بگذر یا بگذارمت

یه آهنگ هست که من از 10-11 سالگی به بعد نشنیدم، ولی به نظرم الان خیلی جواب می ده، اولش یه زن دکلمه می کرد، بعدش یه مرد می خوند، خواننده اش رو هم نمی شناسم. از شعرش این قسمت ها یادم مونده:
.../ با تیغ برهنه در حجابم کردند
دین،تکیه گه محکم ایمانم بود/ نیلوفر خانه روی آبم کردند
گلدسته خسته ،تو غم نشسته/ حوضای کاشی لباش شکسته
اذون مغرب صفا نداره/ نشونه ای از خدا نداره
غروب(جمعه) دلتنگ،خورشید بی رنگ/ انگار که ساختن دلا رو از سنگ
غروب دلتنگ خورشید بی رنگ / انگار که ساختن دلا را از سنگ
گوشه ایوون زنی نشسته / با روی بسته دلی شکسته
می گه خدایا تو پس کجائی / نه توی مسجد نه تو دلایی
تو که سرشتی از غمم دلم رو / من پس می گیرم از تو دلم رو
.
نیچه گفت خدا مرده تا آدم بفهمه که خودش باید یه گهی بخوره، و منتظر قضا و قدر و خدا و خلق الله نمونه.
http://shabshash.blogspot.com/2009/03/blog-post_12.html
عضو فراکسیون دخولیت ضد انقلاب: شورای نگهبان نشان داد که پدر قانون اساسی است، و وقتی این شورا مادر قانون اساسی را چنین ... دیگر نیازی نیست که ما مردم را تشویق به بی قانونی و برهم زدن نظم عمومی بکنیم.

دعوت نامه

آقای مخملباف، شما اگه تخمش رو داری پاتو بذار ایران، تا من خودم تنها و کاملا مستقل از بسیج و سپاه و پلیس و سایر ارگان های دولتی، نیمه دولتی و غیر دولتی وابسته به نظام، حالیت کنم دنیا دست کیه.

نخود فرنگی

یه دختری داشت واسه دوستش خاطره می گفت، تو این مایه ها بود که یکی از دوستاش سر امتحان، خواجه عبدالله انصاری رو با احسان خواجه (امیری) قاطی کرده بود و نوشته بود خواجه عبدالله امیری.
.
کم مونده بود تو صورت طرف بالا بیارم.

با 7 تیر، 72 نشون زدن

در راستای اثبات خالی بند بودن تمامی آقایان از ابتدای امر، همین بس که ادعا کردند 72 تن شهید شدند. اگه راست می گین فقط اسم 70 تاشون رو بگین، بقیش رو مهمون باشید.

ریشه واژه OB؟!


دنبال یه مدل حرکت ورزشی بودم، ولی یکی از صفحه های که باز کردم درباره انواع حالت های زایمان بود و یکی از تیترهاش خیلی جالب. به نظرم به واژه ای که توی فارسی جا افتاده ربط داره.

The OB Stirrups Position

Obstetrical stirrups provide much more support than the traditionally used stirrups. This position allows a Drawing showing the "OB Sturrups" position woman who has difficulty using the foot stirrups to assume the traditional pelvic exam position.

The woman lies on her back near the foot of the table with her legs supported under the knee by obstetrical stirrups. The speculum can be inserted with the handle down. The bimanual exam can be performed from the foot of the table.

The patient may want assistance in putting her legs into the stirrups. The stirrups can be padded to increase comfort and reduce irritation. A strap can be attached to each stirrup to hold a woman's legs securely in place if the woman prefers this increased support.

مقابله به مثل

این دو تا لینک رو یه نفر گذاشته، بد نیست که شما هم بخونید.
http://tinyurl.com/m4gmoe
http://tinyurl.com/2fera3
دومی یه فایل که ساخت، اشک آور با فلفل رو یاد میده. من حال دیدنش رو نداشتم. چون قبلا از یه جا دیگه یاد گرفتم و مشکل اصلیم اینه که چه طوری باید ریختش تو اسپری! فعلا از شیشه عطر استفاده می کنم، ولی اسپری یه چیز دیگه است. چند تا سایت رفتم، نوشته بودن که میشه از یه اسپری تمام شده استفاده کرد ولی من هنوز امتحان نکردم.
من این مطالب رو از یه سایت می نویسم، ولی نمی تونم اسمش رو بگم، چون بعدا ممکنه چوب تو آستینم بکنن.
اسپری فلفل

روش اول:
مواد و وسایل لازم: پودر فلفل قرمز، پودر فلفل سیاه، الکل سفید، روغن سفید (روغن بچه یا مینرال)، دو عدد لیوان هم سایز، قاشق یا همزن، کاغذ صافی آزمایشگاهی یا دستمال کاغذی ضخیم و یک اسپری خالی
روش ساخت:
1.دو قاشق فلفل قرمز و نصف قاشق فلفل سیاه رو در لیوان بریزید، بعد انقدر روش الکل بریزید که حدود یک سانتی متر الکل روی پودرها قرار بگیره. بعد مدت ده دیقه مخلوط رو هم بزنید و بکوبید تا یکنواخت بشه.
2.روغن رو به محلول اضافه کنید طوری که حدود نیم سانتی متر سطح مخلوط رو بپوشونه و بعد مدت دو دیقه مخلوط رو هم بزنید.
3.مخلوط به دست آمده رو از کاغذ صافی رد کنید تا به یک مایع صاف و یک دست تبدیل بشه. مایع اسپری آماده شده.

روش دوم:
مواد و وسایل لازم: پودر فلفل قرمز، پودر فلفل سیاه، الکل سفید، ماکروفر یا شعله حرارت، دو عدد لیوان یا ظرف نسوز هم سایز، قاشق یا همزن، کاغذ صافی آزمایشگاهی یا دستمال کاغذی ضخیم و یک اسپری خالی
روش ساخت:
1.دو قاشق فلفل قرمز و نصف قاشق فلفل سیاه رو در لیوان بریزید، بعد انقدر روش الکل بریزید که حدود یک سانتی متر الکل روی پودرها قرار بگیره. بعد مدت ده دیقه مخلوط رو هم بزنید و بکوبید تا یکنواخت بشه.
2.مخلوط به دست آمده رو به وسیله ماکروفر یا شعله انقدر حرارت بدین که آبش جوش بیاد.
3.حالا مخلوط رو با استفاده از کاغذ صافی فیلتر کنید تا مایعی شفاف و یک دست حاصل بشه. مایع اسپری آماده است.

چند نکته در رابطه با اسپری فلفل:
می تونید به جای آب، از مقداری اسید ضعیف و با مولاریته کم استفاده کنید.
می تونید از آب لیمو استفاده کنید.
کلا اگه الکل خالی رو تو چشم یه نفر اسپری کنید، امکان کور شدنش هست. پس می تونید جای این درد سرها یه اسپری آماده با درصد الکل بالا بخرین.
این اسپری ها و سایر اسپری هایی که توی اینترنت و و این ور اون ور طرز تهیه اش رو یاد می گیرین، امکان تست کردن ندارن. چون شما نمی دونین که چه قدر قدرت دارن و نمی تونید ریسک بکنید و رو کسی امتحان کنید، ممکنه واقعا طرف رو کور بکنه.

چند توصیه شاید به درد بخور:
لباس آستین بلند بپوشید، لباس تون خیلی نباید جنسش محکم باشه تا در صورتی که یه نفر محکم بهش چنگ زد، اقلا لباس پاره بشه و بتونید فرار کنید.
من چند جا خوندم که کپسول های اشک آور رو با دست برندارید، آسیب می رسونه و ... . من که دو روز مختلف دو جای مختلف این کار رو کردم و آسیب ندیدم. چند نفر دیگه رو هم دیدم که این کار رو کردن، اونها هم آسیب ندیدن. ولی محض احتیاط بد نیست دستکش باغبونی یا دستکش کار همراه تون باشه.
آب اثر اشک آور رو خنثی می کنه، ولی در صورتی که 3-4 دیقه با آب صورت تون رو بشورین و چون تو شرایط درگیری این امکان نیست، بی خیال آب زدن بشین.
می تونید برید یه ابزار فروشی و یه ماسک درست و حسابی بخرین. سعی کنین که ماسک با فیلتر ذغال چوب باشه.
همراه خودتون یه چکش داشته باشین، یه چکش خوش دست بدارین تو کیف دستی تون و هر وقت لازم شد، ازش استفاده کنید. خیلی جواب میده. شما محکم باهاش بکوبید رو هلمت (helmet) یه گاردی، قطعا ضربه اش رو حس می کنه.
واسه این موتوریا هم، ریختن میخ و مخلوط روغن و نفت ( که قابلیت اشتعال هم داره) کف زمین توصیه میشه و بستن سیم آرماتور در عرض خیابون و در ارتفاع 1.1 تا 1.3 متر.

quote

Freedom from knowing is death; then, you are living. Die inwardly of 'pro' and 'con'. There is no such thing as doing right or wrong when there is freedom.
bruce lee
توپ تانک فشفشه، خامنه ای دقت کن.

گفتی قهوه، یاد مادرت افتادم

خامنه ای باید سعی کنه یکی مثل خلخالی پیدا کنه، وگرنه دخل خودش و پسرش اومده.

hit the groin

درگیری پیش اومد اصلا فکر نکنید. ضربه زدن به جایی جز تخم و حلق، حماقته.
.
پنج نفری ریختن سر یکی از اقوام، بنده خدا واسه دفاع از یکی دیگه رفته جلو.

شنود بیس.یم

یه فایل ویدئویی با حجم 17mb دانلودش کنید، چون خیلی باحال و به درد بخوره.
http://www.megaupload.com/?d=KYS3UQNL
بعد از دیدن فایل یاد می گیرید که چه طوری میشه یه رادیو جیبی fm رو طوری دستکاری کرد که بشه باهاش علاوه بر رادیو بیس.یم هم گوش داد.یعنی به جای 108 میشه تا حدود 150 مگاهرتز رو باهاش گرفت.
من خودم چند روز پیش از توپخونه یه رادیو خریدم و امروز تو خیابون آزادی تستش کردم. جواب داد.
دو تا نکته:
1. رادیو حتما باید قابلیت تنظیم فرکانس رو داشته باشه و این رادیو هایی که auto-scan هستن فایده نداره. بعدشم سعی کنید رادیو خروجی هدفون داشته باشه که اگه رفتین بیرون هم بتونید ازش استفاده بکنین.
2.واسه تست این که می شه بیس.یم رو گرفت یا نه، حتما باید برید یه جایی که مطمئن هستید یه بیس.یم داره کار می کنه. من اولش تو محله مون چک کردم، جواب نداد و نا امید شدم. ولی بعد رفتم آزادی و اونجا تونستم باهاش بیس.یم بسیجی ها رو بگیرم.
.
اگه موقع دانلود فایل، بعد از دانلود 500-600 kb، دانلود تموم می شد، از سایت رپیدباز استفاده بکنید.
لطفا جنده اش نکنید، چون باعث میشه که پلیس و بسیج برای کار با بیس.یم از فراکانس های بالاتری استفاده بکنند و اون وقت ما نمی تونیم ازین روش استفاده کنیم.

مرگ حق نیست، کشکه

از مرگ نمی ترسم. از چوب و باتوم اصلا نمی ترسم. ولی بی تعارف از اینکه قطع نخاع بشم یا چشمم با گلوله کور بشه یا بینایی ام رو با گاز فلفل از دست بدم می ترسم. از زندانی شدن هم خیلی می ترسم.
سعی می کنم بر ترس خود غلبه کنم، چون آینده ای نیست و ترس از هیچ احمقانه است.

قانون بقای خون

خون یک مقتول هرگز از بین نمی رود، بلکه به انرژی تبدیل می شود. انرژی مضاعف برای انتقام جویان.

اشک تمساح

این پدیده نادر که آخرین بار در تیرماه 1378 مشاهده شده بود، پس از ده سال امروز دوباره مشاهده شد. گفته می شود که دوره تناوب این پدیده هر ده سال یکبار است و اولین بار در سال 1368 پس از مرگ خمینی مشاهده شد، ولی در آن روزگار ماهیت این پدیده معلوم نبود. دانشمندان این موجود را آخرین بازمانده از یک گونه منقرض شده می دانند.

خامنه ای حیا کن، از خشم ما ابا کن.

این طوری که این گجسته صحبت کرد از فردا هر روز اقلا 7-8 نفر توسط بسیجی ها کشته می شن. قشنگ معلومه که می خواد جو رو ملتهب و امنیتی بکنه تا بعدش به خاطر در خطر بودن مصالح نظام دستور سرکوب بده.

اندر احوال علما

ساعت 10 بود که در تلاش برای تماس گرفتن با دفاتر آیات عظام بودم، بهترین لیستی که توی اینترنت پیدا کردم در سایت آقای قرائتی بود
http://www.qaraati.net/quran_site/maraje.htm
لیست آیات عظام موجود در سایت قرائتی:
1روح الله خمینی
2سید علی خامنه
3محمد فاضل لنکرانی
4محمدتقی بهجت فومنی
5میرزا جواد تبریزی
6ناصر مکارم شیرازی
7سید علی سیستانی
8شیخ حسن نوری همدانی
9شیخ لطف الله صافی گلپایگانی
10سید محمد سعید حکیم
11یوسف صانعی
12عبدالکریم موسوی اردبیلی
13سید محمد شاهرودی
14میرزا جواد غروی علیاری
15محمد باقر حکیم
بنده ازین آقایون شماره های 1و2و3و4و5و6و7و8و9و11و12و15 رو می شناسم و اسم شون حداقل برام آشناست.
درین بین نفر شماره 15 که کلا تو ایران نبوده (همون کسی است که در عراق کشته شد)
شماره های 1و3و4و5 از بقیه مطرح تر هستند که همگی دار فانی رو وداع گفتند.
شماره های 6و8 رو هم بنده به عنوان عالم حکومتی می شناسم.
شماره 2 هم که رییس حکومت است.
می ماند فقط شماره های7 و 11و 12، که در بین آنها فقط آیت الله صانعی بیانیه داده اند.
به مجموع علما ذکر شده آقای جوادی آملی رو هم اضافه کنید که درجه اجتهاد هم دارند ولی هرگز مجهتد نشدند.
من این بررسی ها رو که کردم، دیدم که هرکسی که این کودتا رو انجام داده کاملا حساب شده عمل کرده، الان مملکت دو تا عالم درست و حسابی هم براش نمونده که اقلا مردم رو حرفشون حساب کنن، آقای بهجت به تنهایی واسه خودش وزنه ای بود و خیلی از بسیجی ها با تمام کوته فکری شون حرفش رو بی چون و چرا قبول می کردن.

یک ضربه محکم به صورت، لگدی در بیضه، زنده باد احمدی نژاد

[من از روزنامه independent تشکر می کنم. این کارشون هم باعث آگاهی جامعه جهانی میشه، هم اینکه ما ایرانیا که اعصابمون خرده یه خرده لبخند می زنیم و اندک زمانی یادمون میره چه بلایی دارن به سرمون میارن.]
هی می گن با رعایت اصل عدم برخورد، شعار بدین و راه پیمایی کنین. بابا ما که نمی خوایم با کسی برخورد کنیم، پلیس هی میاد خودش رو میزنه به ما. خوار و مادر دانشجو رو نمودن، گذاشتن لب طاقچه الان دارن خودش رو مورد عنایت قرار میدن، باز بیاین بگین اصل عدم برخورد. وقتی این دنیا این طوری بشیم، لابد اون دنیا هم به جرم هم جنس بازی و به خاطر انگشت کردن این جوجه بسیجی ها هم چوب به ماتحت مون می کنن.
وقتی تجمع ممنوعه خب پلیس باید بزنه. ما هم برای خالی نبودن عریضه میریم یه قری جلوی پلیس میایم که فکر نکنن ملت خوف کرده، اونها هم اصلا همچین فکری نمی کنن و نکردن.
زمان شاه اقلا شاه از گارد و کماندوهاش برای مقابله با مردم استفاده می کرد. این افراد علاوه بر این که زور زیادی داشتن، مهارت استفاده از باتوم رو هم داشتن. فقط توی دست و پا میزدن و طرف مدتی فلج می شد، الان می زنن فرق سر آدم رو می شکافن و اگه با زبون خوش (همون باتومی که به فرق سر اصابت کرده) سرت رو نذاری بمیری با لگد میزنن تو کلیه های آدم.
زمان شاه هیچ وقت لباس شخصی نمی فرستادن واسه زدن، می شد دوست رو از دشمن تشخیص داد ولی الان با 8 تا چشم، بازم ممکنه غافل گیر بشی.
آقایون علما که می گفتن خمینی که کاری نکرد، فقط 4 تا سخن رانی کرد که ما هم بلد بودیم بکنیم. چرا الان یادشون افتاده که خونه شون سوراخ موش داره و وقت سخن رانی ندارن.

مقطوع النسل

وقتی آب قطع میشه، شیرو که باز کنی اولش فشار داره، بعد هی کم میشه، کم میشه، کمتر میشه تا قطع بشه. اصلا منطقی نیست، ولی صبح دقیقا همین احساس رو به اینترنت داشتم.

اول ایمنی بعد کار

[این بعدا اضافه شده: یکی از بهترین جاها واسه ضربه زدن به لباس شخصی ها که حفاظ صورت ندارن حلقه (حلقوم یا هر چیز دیگه ای که اسمش هست، باشه منظورم همون برآمدگی ای که در جلو گردن قرار داره که بهش میگن throat) با اینکه ضربه محکم می تونه باعث خفگی بشه، ولی شما بزنید تا می تونید هم محکم بزنید. طرف اقلا دو سه دیقه می افته رو زمین، از چشم هم غافل نشید. اگه دیدین دارن خفت می کنن انگشت بکنید تو چشمش]
دیشب یکی از دوستام بهم تلفن کرد و پرسید می خوایم بریم بیرون، تو کجا بودی چه کار کردی و در آخر پرسید توصیه ای، نکته ای نداری؟
من فقط بهش گفتم که کفش کتونی بپوش که بتونی بدویی. لباس گشاد و راحت بپوش که پاهات واسه موقع پریدن از روی جوب یا از روی هر مانع دیگه باز بشه. تی شرتی بپوش که اگه قرار شد یه چیزی بخوره تو سرت، سریع بتونی دستت رو در همه جهات بیاری بالا و اقلا یه مانعی ایجاد بکنی. گفتم که یه پارچه واسه پوشوندن صورتت ببر. یه بسته سیگار و یه فندک واسه مقابله با اشک آور ببر. یه وسیله کوچیک و خوش دست با اندازه کمتر از نیم متر ببر چون به دردت می خوره.
درآخر هم گفتم که به نظر من اصلا نرو، الان شبه و شب حوزه دیدت محدوده، دوست رو از دشمن نمی تونی تشخیص بدی، ممکنه یه چاله رو نبینی، لبه ترک خرده جدول رو نبینی، موقع دویدن با مغز بیای کف اسفالت. عمال لباس شخصی هم خوراک شونه که شب بیان تو مردم و از تو خود جمعیت بگیرن ملت رو بزنن.
دیشب کلی فکر کردم و اینها به ذهنم رسید:
اگه یه خرده تخم دارید و وضع بدنی تون هم مساعده برین جلو، دم خط مقدم. چون وقتی جلو باشین، همه چیز رو می بینین. ولی وقتی عقب باشین، تا دو نفر شروع کنن به دویدن شما هم باید بدوین، بدون اینکه اصلا بدونین چه خبر شده، هم دفع خطر احتمالیه هم اینکه جمعیت مجبورتون می کنه به دویدن.
تا می تونین تو خیابون بمونین. تو پیاده رو نرین. همه می ریزن تو پیاده رو و فکر می کنن که امنه. ولی هیچ فرقی نداره، تازه شلوغ ترم هست و سرعت دویدن و احتمال زمین خوردن تو پیاده رو بیشتره. تا وقتی موتوری ها نیومدن دنبال تون تو خیابون بمونید. وقتی موتوری اومد دنبال تون جوگیر نشین و سعی نکنین جوب های دو متری ولی عصر رو با یه جهش رد کنین. خیلی راحت یه پا رو بذارین تو آب جوب، اگه لازم بود اون یکی رو هم بذارین تو جوب تا سالم از جوب رد بشین. حواستون به لجن جوب باشه!
نکته بعدی اینکه که 50 نفر بودین تو یه کوچه و 7-8 نفر فرستاده بودن واسه جمع کردنتون، نترسید. بهترین دفاع، حمله است. برید دو به یک هم که بریزین سرشون می تونین بزنین. (بازهم اگه یه خرده جرات داشته باشین تک نفری هم می تونین بزنین) فقط تعدادتون باید یه جوری باشه که ضد شورش نتونه چند نفری بریزه سر یه نفر.
تا وقتی ضد شورش(پیاده یا با موتور) باهاتون فاصله داره، با دویدن ازشون دور شین ولی وقتی به فاصله دومتری رسیدن به نفع تونه که برگردین و رو در رو مقابله کنین، احتمال موفقیت تون درین حالت بیشتره. این که آدم پشتش رو به ضربه بکنه یه واکنش ناخود آگاهه و همه آدم ها این کار رو می کنن مگر اینکه قبلا تمرین کرده باشن واسه این کار.
واسه جاخالی دادن، یه خرده منطقی فکر کنین. اینکه رو زانو خم بشین و کمرتون رو هم خم کنین و تمام بدن رو جمع کنید اصلا فایده نداره.(شکل 1) بهتره پاهاتون ثابت باشه و از کمر به عقب خم بشین. (شکل 2) دست هاتون هم محافظ سرتون باشه. اگه ضربه ای به شکم و قفسه سینه می خورد بذارین بخوره. نباید دفاع کنین. فوقش دنده تون می شکنه. بهتر از اینه که جمجه تون بشکنه. سر از همه جا مهم تره، واسه حفاظت از تخم هاتون هم سعی کنید از پا استفاده کنید. موقع دفاع سعی کنین که ضربه بخوره تو ماهیچه بازو، چون در غیر این صورت ممکنه استخوان ساعدتو مو برداره یا بشکنه. وقتی طرف مقابل ضربه زد، از کمر خودتون رو بدین عقب، ضربه اش که رد شد، با لگد بکوبید تو زانوی طرف (می گم زانو واسه اینکه نزدیکه و لگد زدن بهش آسونه، من چون شک دارم که ضد شورشی ها بیضه بند هم دارن یا نه و اینکه ضربه زدن تو بیضه سخت تر ازضربه زدن به زانوهاست، توصیه نمی کنم که بزنید تو تخمش) . اگه درست و محکم لگد بزنید صد در صد می خوره زمین.(شکل 3)
اگه افتادین زمین و چند نفر بالا سرتون بودن و داشتن می زدنتون، اول اینکه هیچ وقت به پشت خودتون رو جمع نکنید( شکل4) چون نخاع از پشت کمر رد میشه و با اون ضربه های سنگین ممکنه نخاع تون به فنا بره، ضمن اینکه احتمال ضربه خوردن به کلیه هم خیلی زیاده. دوم اینکه اعتقاد دارین یا ندارین، دعا کنید یه نفرشون زودتر دلش به رحم بیاد و به بقیه بگه بسشه. سوم اینکه اگه عینک دارین سریع بندازینش یه گوشه ای وگرنه یا عدسی یا فریمش باعث زخم شدن صورتتون میشه. چهارم اینکه حالت دفاع درست اینه: ماتحت و کمرتون رو زمین باشه. کتف ها و سرتون رو بافاصله 30 سانتی متر بیارین بالا. دست هاتون رو محافظ سر قرار بدین. سعی کنید با پاهاتون ضربه بزنین به کسایی که بالا سرتون هستن. (شکل 5)
وقتی دارین می رین جلو و می بینین که چشماتون می سوزه، نرین! یه خرده صبر کنید تا اثر اشک آوری که زدن خنثی بشه.
اشک آور فقط چشماتون رو نمی سوزونه، تا ته حلقتون رو می سوزونه، نفس کشیدن تون هم با بدبختی همراه میشه. توانایی دویدن رو از دست می دین. توصیه می کنم که سیگار داشته باشین و همش روشن کنید و دودش رو جوری خالی کنید که بخوره تو صورت خودتون. کلا دود اثر اشک آور رو خنثی می کنه، زمان شاه اگه دقت کرده باشین مردم هر 10-15 متر یه تایر ماشین آتیش می زدن تا دود بکنه. الان سطل بزرگ های حمل زباله رو که پلاستیکی هستن آتیش بزنید. اگه اشک آور انداختن طرف تون و آتیش در اون نزدیکی بود، از خود گذشتگی کنید و اون اشک آور رو بردارین بندازین تو آتیش. این طوری دیگه اون اشک آور هیچ اثری نمی ذاره. تو آب هم میشه انداخت، ولی آب فقط شدتش رو کم می کنه و کامل خنثی اش نمی کنه. اگه آتیش نداشتین و فقط جوب آب (باید 10 -15 سانت آب توش باشه، چون کپسول هی هی تکان می خوره و اگه ارتفاع آب کم باشه ممکنه طرف سوراخش کامل بیاد بیرون) کنارتون بود، بندازینش تو آب. وقتی تا دو قدمی کپسول اشک آور رفتین، گشاد بازی در نیارین که با پا شوتش کنین یا با چوبی که تو دستتونه بزنین بهش تا دور بشه، مثل آدم خم شین برش دارین و جایی بندازینش که مطمئن هستین خنثی میشه.
هر وقت تیر اندازی شد، چه هوایی بود، چه تیر مشقی واسه متفرق کردن ملت بود، حتما پشت تون رو بکنید به مامورین. چون همین تیر مشقی اگه بخوره تو چشم، کور می کنه. تو صورت بخوره، بدجوری زخمی می کنه.
از لباس شخصی ها بترسید، چون بی پدر مادرن، هیچ نام و نشونی ندارن و مثل خر زور دارن، فقط به جاهای حساس می زنن، ممکنه اسلحه گرم داشته باشن، بعضی هاشون انقدر خرن که اگه با چوب بکوبین تو فرق سرش، فکر می کنه پشه نیشش زده. هر وقت این جماعت رو دیدید بزنید به چاک.
اگه تونستید چند نفری یه ضدشورش یا یه بسیجی یا یه لباس شخصی رو خفت کنید، اولین کارتون این باشه که مچ دست طرف رو بشکونید تا دیگه نتونه باتوم و سپر بگیره دستش و خونه نشین بشه. بعد اگه فرصت شد با لگد یه حالی بهش بدین.
شکل آخر گارد درست رو از جلو و بغل سعی کردم نشون بدم. دستاتون رو مشت کنید و مشت تون رو بچسبونید رو سرتون حدود 7-8 سانت بالاتر از گیج گاه، ماهیچه های زیر بغل، بازو، شکم و... کلا هرچی ماهیچه دارین سفت کنین تا ضربه رو بگیره.
موقع برگشت از راهپیمایی، سعی کنید از کوچه های فرعی و جاهای خلوت برگردید. جاهای شلوغ بسیجیا وای می ایستن و اگه مشکوک باشین کارت شناسایی می خوان و گیر بی خود می دن. بهتره یه کیف همراهتون باشه با 4 ورق جزوه که بگین سر کلاس بودم یا می خوام برم کلاس.( ساعت 1 نصفه شب قاعدتا نمی شه همیچین دروغی گفت) تا وقتی به خونه نرسیدین از همه چیز بترسین، از موتورهایی که از کنارتون رد میشن، از آدم های مشکوک، از فرصت طلب هایی که ممکنه به بهانه شلوغی تو یه جای خلوت خفت تون بکنن، از کارگر افغانی و ساختمون نیمه کاره و ... .
.
من تو هیچ کدوم از راه پیمایی های قبلی که به مناسبت انتخابات بود شرکت نکردم، هیچ وقت هیچ بازو بند و مچ بندی نبستم، ولی دیروز عصر موقعی که موتوری ها پایین عباس آباد از پشت ریختن واسه زدن، بودم. یکی شون رو هم که از موتور اومد پایین و شروع کرد به زدن، خودم انداختم رو زمین. با همون روشی که گفتم. پاهام ثابت بود، بالا تنه رو دادم عقب، طرف ضربه شو در حالی که داشت می دوید زد و اصلا انتظار اینکه من این طوری جاخالی بدم نداشت، (همیشه مردم می رن جلو و با خودشون می گن که یه دونه ازش می خورم بعد باتومش رو می گیرم ولی اگه باتوم کامل بخوره بهتون دیگه نمی تونین از جا بلند شین.) منم با لگد زدم تو زانوش، خوب خودتون می تونید تصور کنید که زانوش به فنا رفت و خورد زمین. بعدشم تا می خورد مردم زدنش. ولی اعصابم ازین خرد شد که یه مشت ..نی که از همه زودتر در رفته بودن، وقتی دیدن یارو اومده پایین و دیگه مصلح نیست، خون از سر و کله اش جاریه، اومدن جلو که بزنید لهش کنید مادر.... رو. برداشتن بردنش کنار نرده های یه ساختون کله اش رو چند بار کبوندن تو نرده ها.
از همه چی جالب تر واسه من این بود که چندتا خانوم بودن با حجاب کامل و بدون آرایش، سنشون حدود 40 بود. سر چهار راه زرتشت که ملت پراکنده شدن و فقط 30-40 نفر پسر و مرد مونده بودن جلوی جلو، اینها هم همش جلو بودن. هی بقیه رو تشویق می کردن که بیاین جلو. سنگ می اوردن واسه بقیه که پرتاب کنن. هی بلند الله اکبر می گفتن. من رسما کم آورده بودم.
با پسر خالم داشتم صحبت می کردم، گفت: " بدی نسل شما اینه که اهل دعوا نبودید، یه مشت دانشجو رو گرفتن زدن، فکر کردن خبریه. ما ها که سی سالمونه، بازم یه خرده بچگی مون دعوای دست جمعی کردیم، یه خرده خفت گیری کردیم،بلدیم چه طوری 2-3 نفر شیر کنیم بیان جلو بعد 7-8 نفری بریزیم سرشون و ... دستمون از شماها سنگین تره، به زدن وارد تره. اگه ما ها بیایم بهتر میشه. حالا نسل قبل از ما، اونایی که الان 37-38 سالشونه اگه بیان که نور علی نوره. هم دعوا کردن، هم یه خرده تجربه تظاهرات انقلاب رو دارن، هم اینکه لامصبا دستاشون سنگینه. "
خلاصه سعی کنید فک و فامیل و دوست و آشنا رو با خودتون همراه کنید.

کروبی >=< احمدی نژاد

رفیق داداشم رفته حوزه ای که رای داده، پرسیده اینجا چند نفر به کروبی رای دادن؟ بهش گفتن هیچی. اونم گفته که من خودم تو این حوزه به کروبی رای دادم چه طوری می گی هیچی؟ بهش گفتن بزن به چاک تا به جرم اغتشاش نگرفتیمت.

مقابله، دفع و خنثی کردن گاز اشک آور

یه مسئله فنی هست و اونم اینه که اگه گاز اشک آور زدن تو صورت تون، هیچ کاری نکنید، دقت کنید که اصلا آب بهش نزنید.تنها راه مقابله با اشک آور دوده. بهترین کار اینه که بگین یه نفر سیگار روشن کنه و دودش رو تو صورت تون خالی کنه، یا خودتون این کارو بکنید. اگرم جایی چیزی رو آتیش زده بودن، برین بالا سر آتیش. حرارت هم تا حدودی خوبه. زمان انقلاب ملت تایر اتومبیل آتیش می زدن. از وسایل پلاستیکی که با سوختن دود می کنن، استفاده کنید. برگ سبز درخت ها اگه آتیش بگیره، دود می کنه. دستمال کاغذی هم اگر داشتین واسه سوزوندن خوبه، مخصوصا اگه یه کم نم داشته باشه.
در روستایی هر کس که می مرد، یه نفر فردا شب کفنش را می دزدید و می برد می فروخت تا اینکه خودش مرد و همه فهمیدن کفن دزد کی بوده. بنابراین از کنار پسرش که رد می شدند نفرینی بر پدرش می فرستادن! پسر خسته شد و گفت حالا کاری می کنم که برای پدرم دعای خیر کنید. از آن شب هر کس می مرد، پسر کفنش را می دزدید و چوبی هم در ما تحت مرده فرو می کرد. چند روز که گذشت هر کس پسر را می دید می گفت خدا پدرت را بیامرزد عجب مردی بود.

غیرت پرورده

راننده تاکسی محترم ازین اساتید حامی "ا.ن" بود.
گفت که آقا دیشب چه قدر خوب گند زد به میرحسین و ...
خواستم اولش با منطق باهاش بحث کنم، بعد به خودم گفتم تو اگه عقل تو کله ات بود فکر "اینکه بشه با همچین آدمی بحث منطقی کرد" به ذهنت خطور نمی کرد. گذاشتم یه خرده فک بزنه تا منم فکر کنم که واسه زدن پوزش باید چه خاکی به سر بگیرم.
خیلی زود راه حل یافت شد.
بهش گفتم مشتی شما دیگه چرا؟ آخه رییس جمهور مملکت باهاس انقدر بی غیرت باشه که عکس زن یه مرد رو جلو خود طرف بگیره و بگه زنت فلان و بهمان بوده و ال کرده و بل، اونم توی تلویزیون وقتی ملت همه دارن تماشا می کنن؟ تو کتت میره اصلا؟ خدا وکیلی شما خودت اگه باشی، یکی جلو روت به عیالت بگه بالا چشت ابرو اِ، نمی زنی فک مک یارو بیاری پایین؟
از قیافه اش می شد فهمید که حرف روش اثر گذاشته. گفت چرا.
دنبال حرف رو گرفتم و گفتم بعد این آدم پس فردا می خواد امنیت ناموس من و شما رو تامین کنه؟ خودت بگو آخه میشه واقعا؟
یه خرده هم از اون ور گفتم، که عوضش میرحسین مردونه وایستاد و هرچی احمدی نژاد گفت، بزرگوارانه ساکت موند و ...
خلاصه آخرش یارو نظرش عوض شد به میرحسین رای بده.
.
کبودی پای چشمم کمک زیادی بهم کرد که طرف فکر کنه منم مثلا ازین بچه باحالام و لوتیا هستم. چند دیقه واسش روضه در باب اینکه مشت رفیق با نارفیق فرق داره و اینکه موقع تمرین مشت خوردم زدم. یارو کلی خر کیف شده بود. کرایه هم کمتر گرفت.
وقتی زنگ می زنی، یه کم تخ.م داشته باش و در نرو.

بنگاه املاک

اگه ملاک انتخاب، محاسن باشه، باید به کروبی رای داد، مگر اینکه چشم های آدم مرض داشته باشن، کوری، چپی، چیزی باشه مثلا.