غیرت پرورده

راننده تاکسی محترم ازین اساتید حامی "ا.ن" بود.
گفت که آقا دیشب چه قدر خوب گند زد به میرحسین و ...
خواستم اولش با منطق باهاش بحث کنم، بعد به خودم گفتم تو اگه عقل تو کله ات بود فکر "اینکه بشه با همچین آدمی بحث منطقی کرد" به ذهنت خطور نمی کرد. گذاشتم یه خرده فک بزنه تا منم فکر کنم که واسه زدن پوزش باید چه خاکی به سر بگیرم.
خیلی زود راه حل یافت شد.
بهش گفتم مشتی شما دیگه چرا؟ آخه رییس جمهور مملکت باهاس انقدر بی غیرت باشه که عکس زن یه مرد رو جلو خود طرف بگیره و بگه زنت فلان و بهمان بوده و ال کرده و بل، اونم توی تلویزیون وقتی ملت همه دارن تماشا می کنن؟ تو کتت میره اصلا؟ خدا وکیلی شما خودت اگه باشی، یکی جلو روت به عیالت بگه بالا چشت ابرو اِ، نمی زنی فک مک یارو بیاری پایین؟
از قیافه اش می شد فهمید که حرف روش اثر گذاشته. گفت چرا.
دنبال حرف رو گرفتم و گفتم بعد این آدم پس فردا می خواد امنیت ناموس من و شما رو تامین کنه؟ خودت بگو آخه میشه واقعا؟
یه خرده هم از اون ور گفتم، که عوضش میرحسین مردونه وایستاد و هرچی احمدی نژاد گفت، بزرگوارانه ساکت موند و ...
خلاصه آخرش یارو نظرش عوض شد به میرحسین رای بده.
.
کبودی پای چشمم کمک زیادی بهم کرد که طرف فکر کنه منم مثلا ازین بچه باحالام و لوتیا هستم. چند دیقه واسش روضه در باب اینکه مشت رفیق با نارفیق فرق داره و اینکه موقع تمرین مشت خوردم زدم. یارو کلی خر کیف شده بود. کرایه هم کمتر گرفت.

0 نظر:

ارسال نظر