آقا به جای شعار "بسیجی واقعی، همت بود و باکری" از شعار "بسیجی واقعی، همت اِ و باکری" استفاده کنید که معنیش بشه: بسیجی واقعی بسیجی مرده است.
وکلیم را شستم
حالا من اسم نمی برم، ولی خودتون کلاتون رو قاضی کنین، می بینید یه سری وبلاگ هستن که مثل سونی می مونن، به نوعی دارن فقط نون ِ برَند ِ شون رو می خورن.
بتون چه
دیروز رفتیم زیر زمین خونه مادر بزرگم. تازه چند هفته است مستاجرش بلند شده. ته زیر زمین یه پناهگاه ِ بازمانده ی زمان جنگه. یه فضای 1.5*3*1 متری که دیواره ها و سقف بتونی اش نیم متر ضخامت دارن، واسه همین بی خیال خراب کردنش شدن.
رفتیم تو پناهگاه، خواهرم گفت: "یادش به خیر، موقع موشک باران می چپیدیم این تو، بعد یهو یکی از بچه ها می گوزید، یا می چسید، دهن همه صاف می شد. مجبور بودیم یه رب نیم ساعت تحمل کنیم."
رفتیم تو پناهگاه، خواهرم گفت: "یادش به خیر، موقع موشک باران می چپیدیم این تو، بعد یهو یکی از بچه ها می گوزید، یا می چسید، دهن همه صاف می شد. مجبور بودیم یه رب نیم ساعت تحمل کنیم."
اشتراک در:
پستها (Atom)