نثر نو
خیلی کار پستی ایه
که پست ها رو
این طوری بنویسین
تا کوتاه به نظر برسن
تا امثال من خر شن
و بخونن
شاید هم فقط
می خواین چشم خواننده
کمتر خسته شه
.
از این پست تر
اینه که
سبک نگارش یه نفر رو
دزدکی استفاده کنین
خیانته به خودتون
آدم ننویسه سنگین تره
تا اینکه دزدکی
گه بقیه رو
قرقره کنه
که پست ها رو
این طوری بنویسین
تا کوتاه به نظر برسن
تا امثال من خر شن
و بخونن
شاید هم فقط
می خواین چشم خواننده
کمتر خسته شه
.
از این پست تر
اینه که
سبک نگارش یه نفر رو
دزدکی استفاده کنین
خیانته به خودتون
آدم ننویسه سنگین تره
تا اینکه دزدکی
گه بقیه رو
قرقره کنه
بو ها خیلی مهم هستن، مخصوصا اگه شامه ات قوی باشه.
خیلی وقتا توی مترو بوی اَن و گه میاد، اگه یه خرده پیگیری کنی می فهمی که منبع تولید بو، یه نفره که یا بلد نبوده خودش رو بشوره، یا به دلایل خاص خودش، مجبور شده تو خودش برینه.
یه نوع دیگه بو، بوی دهن آدم هاست. بعضیا هستن که بوی دهن شون انقدر بده که وقتی باهاشون حرف میزنی می خوای بالا بیاری. این آدم ها اگه خودشون بتونن بوی گند دهن شون رو تحمل کنن ( قاعدتا می تونن، وگرنه دهن شون بو نمی داد) آدم های خوشبحتی هستن، چون بقیه هیچ وقت نمیان سر وقت شون تا با هاشون حرف بزن.
نوع بعدی، بو های شخصی ایه هر آدم ایه، مثل بوی عرق، بوی چس و ... . اینا منحصر به فردن. ازون چیزایی که آدم یا دوستش نداره یا فقط واسه خودش رو دوست داره.
کلی مدل مختلف دیگه از بو هست، مثل بوی بچه، بوی عطر کسی که یه بار از کنارت رد شده، بوی کاغذ نو، بوی بارون، بوی تعفن و ... . ولی اینا خیلی هم مهم نیستن.
اما نوع آخر که از همه مهمتره، دیشب داشتم کتاب می خوندم و حدود پنج شیش ساعت، بوی شاش نسبتا غلیظ به مشام می رسید. چون نمی دونستم از کجاست، پنجره اتاق رو باز کردم،حتی محض محکم کاری رفتم دوش گرفتم، فایده نداشت، انگار یکی زیر دماغ من شاشیده بود. از بقیه که پرسیدم، دوزاری ام افتاد که این بو رو فقط من می شنفم ، بوی زندگی بود.
خیلی وقتا توی مترو بوی اَن و گه میاد، اگه یه خرده پیگیری کنی می فهمی که منبع تولید بو، یه نفره که یا بلد نبوده خودش رو بشوره، یا به دلایل خاص خودش، مجبور شده تو خودش برینه.
یه نوع دیگه بو، بوی دهن آدم هاست. بعضیا هستن که بوی دهن شون انقدر بده که وقتی باهاشون حرف میزنی می خوای بالا بیاری. این آدم ها اگه خودشون بتونن بوی گند دهن شون رو تحمل کنن ( قاعدتا می تونن، وگرنه دهن شون بو نمی داد) آدم های خوشبحتی هستن، چون بقیه هیچ وقت نمیان سر وقت شون تا با هاشون حرف بزن.
نوع بعدی، بو های شخصی ایه هر آدم ایه، مثل بوی عرق، بوی چس و ... . اینا منحصر به فردن. ازون چیزایی که آدم یا دوستش نداره یا فقط واسه خودش رو دوست داره.
کلی مدل مختلف دیگه از بو هست، مثل بوی بچه، بوی عطر کسی که یه بار از کنارت رد شده، بوی کاغذ نو، بوی بارون، بوی تعفن و ... . ولی اینا خیلی هم مهم نیستن.
اما نوع آخر که از همه مهمتره، دیشب داشتم کتاب می خوندم و حدود پنج شیش ساعت، بوی شاش نسبتا غلیظ به مشام می رسید. چون نمی دونستم از کجاست، پنجره اتاق رو باز کردم،حتی محض محکم کاری رفتم دوش گرفتم، فایده نداشت، انگار یکی زیر دماغ من شاشیده بود. از بقیه که پرسیدم، دوزاری ام افتاد که این بو رو فقط من می شنفم ، بوی زندگی بود.
چهارشنبه دوری
مرده شور این مملکت رو ببرن، که آدم ها باید یه سال له له بزنن تا به بهانه چهارشنبه سوری، بتونن تو خیابون بزنن و برقصن.
خاطره
ترم هاست که دم امتحانات تصمیم می گیرم ترم بعد از اول ترم درس بخونم، تا دوباره دم امتحانات به گه خوردن نیفتم. گه خوردن دم امتحان هم سه مدله، حالت اول، با کمی فشار و شب زنده داری و تقلب و ... مشکل حل میشه، حالت دوم اینه که آدم می دونه اگه ... خودش رو هم جر بده، مشکل حل نمی شه، بنابر این بی خیال میشه. حالت سوم که مخصوص .... هاست اینه که آدم میگه، انقدر بلدم که پاس بشه و بعد بی خیال درس خوندن میشه!
.امروز آخرین امتحان ام بود. دیروز 10 ساعت آنلاین call of duty 4 بازی کردم و اصلا پشیمون نیستم، حتی اگه بیفتم. چون از کاری که کردم واقعا لذت بردم.
اشتراک در:
پستها (Atom)